درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 5153
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


علمی پزشکی
آرزوی ما افزایش علم پزشکی شما است

 

تاریخ روانپزشکی ایران [ویرایش]

در ایران تاریخ روانپزشکی قدمتی همچون طب دارد. در قرون وسطی که بیماران روانی را در غرب به بهانهٔ جادوگری یا جن‌زدگی تنبیه یا شکنجه یا غل و زنجیر می‌کردند در ممالک اسلامی بخصوص ایران رفتاری انسانی با انان در پیش می‌گرفتند و با گیاهان داروئی، عطریات، موسیقی و روشهای مشابه مشاوره آنان را درمان کرده یا در آسایشگاه‌های خاصی نگهداری می‌کردند. رازی وابن سینا در کتابهایشان به اختلالهای روانی همچون مالیخولیا، شیدائی (مانیا) و سرسام (دلیریوم) اشاراتی داشته‌اند. آنان برای بیماران خود روان درمانی کرده و اثر هیجان را بر دستگاه قلبی – عروقی شرح داده‌اند. روان پزشکی نوین ایران با تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ آغاز شد. در سال ۱۳۱۶ دپارتمان در دانشکده طب شروع به آموزش دانشجویان کرد. نخستین استادان روانپزشکی عمدتا در فرانسه آموزش دیده بودند و در این بین نام دو استاد گرانقدر دکتر عبدالحسین میرسپاسی و دکتر حسین رضاعیکه در واقع پیشگامان علم روان پزشکی نوین در ایران بودند میدرخشد. پیش از تاسیس بیمارستان روزبه در سال ۱۳۲۵، بیماران روانی در تیمارستانهایی نگهداری می‌شدند که وضع مناسبی نداشتند. اما روانپزشکی نوین ایران با تاسیس بیمارستان روزبه وارد مرحله نوینی شد.

از سال‌ها قبل تا سال ۱۲۹۷ در بیمارستان دولتی (محلی کنونی مرکز پزشکی سینا) چند زیرزمین با درهای آهنی به بیماران روانی اختصاص داشت. در این سال در اثر حادثه‌ای این قسمت از بیمارستان دولتی جدا شد. و به شهربانی واگذار گردید. شهربانی نیز بیماران را به ساختمانی در باغ اکبر آباد انتقال داد و به این ترتیب بیمارستان تهران که مبدا تاریخچه روانپزشکی نوین ایران است به وجود آمد. در ساختمان ۲ طبقه نامبرده چندین اتاق ۲×۱ متر که فقط سوراخ‌های کوچکی برای روشنایی و نیازهای ضروری در آنها تعبیه شده بود وجود داشت که ۲۶ بیمار مرد و ۱۶ بیمار زن در آنجا نگهداری شده و توسط ۳ نفر پاسبان مراقبت می‌شدند. در سال ۱۲۹۹ تیمارستان به شهرداری واگذار شد و بودجه‌ای برای پرستار، لباس نظافت و غیره در نظر گرفته و غل و زنجیر به قفل‌های آهنی تبدیل شد. سردخانه در باغ شمالی ضمیمه تیمارستان شد. و تعداد بیماران به یک صد و پنجاه نفر رسید. از بدو تاسیس تیمارستان تا سال ۱۳۱۹ دکتر لقمان السلطان مسئول بنگاه تیمارستان بود. سال ۱۳۱۶ دکتر رضاعی و سال ۱۳۱۷ دکتر میرسپاسی پس از گرفتن تخصص روانپزشکی به ایران مراجعت و در سمت پزشک بیمارستان دولتی شروع به کار کردند و با سعی و کوشش آنها بین سال‌های ۱۳۱۷ تا ۱۳۱۹ اوضاع بیماران بهتر شد. و کم کم بیمارستان وسعت یافت. تا سال ۱۳۳۸ تیمارستان تهران شامل دو قسمت بود که یکی از آنها واقع در خیابان سینا به نگهداری بیماران حاد و خطرناک و دومی بخش مرکزی در خیابان سی متری به خدمات درمانی برای بیماران آرام تر می‌پرداختند. هر دو قسمت در سال ۱۳۳۸ به محل فعلی آن در امین آباد انتقال یافت. در پایان این سال تعداد بیماران روانی به هزار و پانصد و پنجاه نفر افزایش یافت. از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۰ این تیمارستان به پاس خدمات محمد زکریای رازی به نام وی نامیده شد و در سال ۱۳۴۷ به وزارت بهداری واگذار گردید. در سال ۱۳۱۹ رییس فرانسوی دانشکده پزشکی ابرلین آموزش روانپزشکی را در تیمارستان تهران بنیان گذاشت. سال ۱۳۳۴ جمعیت حمایت از دیوانگان (که در سال ۱۳۳۵ به جمعیت بهداشت روانی تغییر نام یافت) بنای بیمارستان صد تخت خوابی را در باغ بیمارستان روزبه شروع کرده و آن را نیمه تمام به دانشکده پزشکی اهدا نمود. در مهر ماه ۱۳۳۸ آموزشگاه پرستاری و بهیاری روانی با همکاری وزارت بهداری و دانشکده پزشکی تاسیس شد و امور پرستاری بیمارستان را زیر نظر گرفت. در سال‌های ۱۳۰۰، ۱۳۰۲ و ۱۳۰۸ نیز به ترتیب بیمارستان‌های روانی مشهد، همدان و اصفهان و در سال‌های ۱۳۱۲ و ۱۳۲۷ بیمارستان‌های روانپزشکی تبریز و شیراز تاسیس شدند. بیمارستان خصوصی شامل بیمارستان روانپزشکی میمنت توسط دکتر عبدالحسین میرسپاسی(۱۳۱۷) بیمارستان روانپزشکی چهرازی توسط دکتر سید ابراهیم چهرازی(۱۳۱۸)آسایشگاه دکتر رضاعی توسط دکتر حسین رضاعی(۱۳۱۹) بیمارستان روانپزشکی آزادیتوسط دکتر حسین فوده(۱۳۶۴) بیمارستان اعصاب مهرگان(۱۳۶۶) و بیمارستان روانپزشکی ایرانیان(۱۳۸۰) نیز به تدریج وارد فعالیت‌های درمانی شدند. در حال حاضر به غیر از بیمارستان چهرازی بقیه مراکز در حال فعالیت هستند و همچنین بسیاری بیمارستان‌های دولتی و خصوصی بخش روانپزشکی را به فعالیت خود افزوده‌اند.[۱]

نقل بخشی از خاطرات دکتر رضاعی [ویرایش]

تیمارستان یا دارالمجانین محلی بود واقع در غرب خیابان (سی متری باغ شاه) نرسیده به چهار راه قزوین در باغی بزرگ و دوسه ساختمان مجزا از هم با رئیس از قول دیوانه‌ها بنام (دکتر عزرائیل) و عده‌ای پرستار سنگدل بی اطلاع و اندکی خدمه که تعدادی زن و مرد بیچاره مطرود درآن به انتظار مرگ بسر می‌بردند. هر پنجاه و شصت دیوانه تحت مراقبت پرستار بی سوادی قرار داشت که اصولاً در عدم اطلاع از قواعد پرستاری و افرادی که از ناچاری به آن کار تن داده. هیچ فرزانه‌ای به آن شغل نمی‌توانست رغبت نشان بدهد. در هنر اوباشی و گردن کلفتی و بی رحمی که خوب می‌توانستند کتک زده از دیوانگان زهر چشم گرفته نسقشان بکنند و آشپز و اغذیه شان سگ پزهای بی انصافی که شل و سفت هائی به آش وآبگوشت و غیره تهیه کرده و در مواردی از بدترین و نامرغوبترین که خوب و بدجنسشان میانشان با متصدیان تقسیم می‌گردید. مؤثرترین نوع معالجه از نظر اولیای آن، گرسنه نگاه داشتن و کتک زدن معلوم شده بود که زحمت هرگونه فکر و تشخیص و معالجه را کم کرده گرسنگی فکرشان را بجا آورده. کتک، سلیم و گوشه گیرشان کرده، دوا و غذایشان دستلاف می‌شد و برهنه نگاهداشتنشان حتی در زمستانها از دیگر پیوست‌های علاج که بودجه لباسشان باقی مانده به سرعت شفایشان بخشیده از زحمت زندگی خلاصشان می‌داد.. نقل از تاریخ اجتماعی شهر تهران در قرن سیزدهم نوشته جعفر شهری. ابتدا با توجه به تعهدم (دکتررضاعی) به دولت، به عنوان مسئول بهداشت مدارس، استخدام شدم. نظارت بر بهداشت، معالجه بیماران، ارائه توصیه‌های ضروری و گزارش به مقامات بالاتر از جمله وظایفم بود. بعد از چندی در دارالمجانین شهرداری تهران مشغول به کار شدم. باغ بزرگی بود خارج از شهر با بیش از دویست بیمار. مؤسسه فوق به وسیله شخصی بی سواد و ناوارد اداره می‌شد. بیماران خطرناک در سلولهای انفرادی به سر می‌بردند در حالی که بقیه گروه در اتاقهای تنگ و تاریک تلنبار می‌شدند. پزشکی به نام لقمان، سلطان پزشکان، سه بار در هفته بیماران را ویزیت می‌کرد، لیکن اعتقاد چندانی به کار خود نداشت و به پسرش که در فرانسه طب می‌خواند، رشته‌ای غیر از روانپزشکی توصیه می‌کرد. کارشناس سازمان بهداشت جهانی طی سفرش به تهران تیمارستان شهرداری را «رسوائی بشریت» قلمداد کرده بود. وقتی از من سوال می‌شد که چگونه در چنین شرایطی کار می‌کنم جواب می‌دادم که سعی در بهبود آن دارم. در آغاز به بستری بیماران عفونی مبادرت ورزیدم. دو اتاق پنج تخته به آنها اختصاص داده شد. این افراد هنگام ورود مورد آزمایش خون قرار می‌گرفتند. بدین تربیت به آن عده که زمینه سیفیلیتیک داشتند باسیل مالاریا تزریق می‌کردم. این عمل با ایجاد تب متناوب، رفع تدریجی بیماری را به دنبال داشت. سال ۱۳۱۵ ه.ش (۱۹۳۶ م) شیوه جدید معالجه بیماری اسکیزوفرنی با تزریق انسولین کشف و در نشریات پزشکی منعکس گردید. بدین ترتیب جهت درمان بیماران اسکیزوفرن، انسولین تراپی را در دستور کار قرار دادم. «بنگاه حمایت ازدیوانگان»درهمین رابطه تشکیل شد وبا برگزاری مجالس سخنرانی درمورد جنون فعالیت خود را آغازکرد. رئیس دانشکده پزشکی، سرپرستی بخش روانی(۳۰تخت) بیمارستان پهلوی را به من واگذارکرده بود. معذالک چون دیگر متخصصین، به علت عدم آگاهی، تحمل حضوربیماران روانی را دربیمارستان نداشتند، نقل وانتقال آنها به محلی جدید دردستور کار قرار گرفت. بدین وسیله باغ بزرگی ازاملاک دانشکده پزشکی (یک هکتار) واقع درغرب تهران، به عنوان اولین مرکز آموزشی-درمانی روانپزشکی تاسیس(بیمارستان روزبه فعلی) و اداره آن به من محول شد. درابتدا می‌بایست بنای قدیم تخریب وساختمان جدیدی احداث شود. باکمک «بنگاه حمایت از دیوانگان» شروع به کار کردم. برای جمع آوری اعانات به مدت یک هفته جشن بزرگی برپا گردید و با استقبال مردم وبسیاری از افراد سرشناس تهران روبرو شد. با سرمایه به دست آمده بلافاصله ساختمان بنا آغاز گردید و به وسیله روسای بعدی دانشکده پرشکی(دکترصالح، دکترفرهاد و دکتراقبال) گسترش یافت. چندی بعد «بنگاه...» صاحب زمین دیگری دراطراف تهران شد. علیرغم تلاشم دربهبود وضع محجورین به علت حسادت ورقابت برخی همکاران عاقبت «بنگاه»راترک کردم. مع الوصف مساعدت چند تن از روانپزشکان (آقایان پزشکان بهرامی، داویدیان، گیلانی، نوربخشی و میرسپاسی)دراتمام قسمت‌های مختلف ساختمان بسیار ارزنده وموثر بود. سالن کنفرانس و بخش کودکان عقب افتاده بعد از من اضافه شد. دکترنوشیروانی ودکترنوربخش، هر دو با کمک‌های شخصی خود در گسترش مرکز فوق نقش شایان توجهی داشتند.[۲]



پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:تاریخچه ی روان پزشکی, :: 16:28 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

 

تاریخچه روانپزشکی در جهان [ویرایش]

پیش از تاریخ : در دوران پیش از تاریخ برای درمان بیماری‌ها روانی، جمجمه را سوراخ می‌کردند.

اولین تمدن‌ها در مصر و خاورمیانه: علت بیماری‌های روانی را نیروهای جادوئی می‌دانستند و درمانگران اصلی جادوگران بودند که از مناسک مذهبی و جادوئی جهت کنترل این نیروها استفاده می‌کردند.

یونان و روم باستان: توصیف مشکلات روانی با فلسفه درآمیخته بود. بقراط اخلاط اربعه را مطرح کرد و افلاطون و ارسطو نیز نگاه فلسفی به این موضوع داشتند.جالینوس بزرگترین پزشک رومی به وجود اخلاط به شکل طبیعی وغیرطبیعی و چهارحالت گرم، سرد، خشک ومرطوب وهمچنین روح‌های طبیعی وحیوانی اعتقاد داشت. نه در یونان و نه در روم مسئولیت اجتماعی در مقابل بیماران روانی وجود نداشت و به جز موارد معدود بیماران یا در خانه محبوس و یا به زنجیر کشیده می‌شدند.

سده‌های میانه: دراروپای غربی مسیحی علت اصلی بیماری را علل فراطبیعی می‌دانستند و اخترشناسی راهنمای اصلی علمی برای هدایت درمانگران بود. در دوره اسلامی جامعه درمقابل حفاظت مشفقانه ازافراد مجنون مسئول بود و بیمارستان هائی در بغداد (۷۵۰میلادی) و قاهره (۸۷۳ میلادی) تاسیس گردید که دارای بخش‌های روانپزشکی بودند. همچنین چند آسایشگاه ویژه بیماران روانی در دمشق (۸۰۰میلادی) و بعضی از شهرهای دیگر ازجمله شهرهای اسپانیایی تحت فرمان مسلمین برقرار گردید. نظریه مسیحی درمورد جنون بین طرد کردن و تحمل کردن متغیر بود و تنها درقرن سیزدهم بود که بیمارستان هائی با بخش‌های روانی در فرانسه، آلمان وسوئیس ایجاد گردید. نخستین آسایشگاه در اروپای مسیحی در شهر بالنسیای اسپانیا در سال ۱۴۰۹ تحت تاثیر فرهنگ اسلامی بنا گذاشته شد.

یکی از معروف‌ترین دانشمندان اسلامی ابوعلی سینا در کتاب قانون خود توضیح داد که بعضی از بیماری‌های جسمی ناشی از اختلات هیجانی می‌باشد. کتاب وی به طور گسترده‌ای توسط درمانگران مسیحی و مسلمان مورد استفاده قرار گرفت. رنسانس : پاراسلسوس معروفترین طبیب زمان خود بود. این پزشک آلمانی الاصل متولد سوئیس نظرات مبهمی درمورد بیماریهای روانی داشت ولی مهمترین نکته درمورد وی توضیح بعضی داروهای ویژه برای بیماریهای روانی وهمچنین مطرح کردنروان‌درمانی برای بعضی بیماران روانی بود. ویر طبیب آلمانی-هلندی که درسال ۱۵۶۳ کتابی به نام Description of Demons را منتشر کرد و در این کتاب جادوگرانی را که نسبت به اعمال خود مسئول نبوده و خود از نظر روانی بی ثبات بودند را مورد خطاب قرار داده ومطرح نمود که این افراد خود نیاز به طبیب دارند. برای سالها این فرد نادیده گرفته شد ولی در سالهای اخیر با ایجاد تئوریهای سایکودینامیک و روان‌درمانی نقش ویر به عنوان پیشتاز این تفکرات مشخص تر گردید. پلاتر دوکتاب بزرگ منتشر کرد و همه بیماری‌های شناخته شده تا آن زمان را تقسیم بندی نمود.

قرن هفدهم: سیدنهام بسیاری ازعلائم هیستری را شرح داد و فکر می‌کرد آن ناشی از ارواح حیوانی غیرطبیعی می‌باشد. Paloo Zacchia اهل ایتالیا که تاکید بر ارزیابی وضعیت روانی توسط درمانگران ونه وکلا وقضات داشت.این دیدگاه شروع روانپزشکی قانونی بود. بارتو درسال ۱۶۲۱ کتاب آناتومی مالیخولیا را نوشت.

 
 
فیلیپ پینل. بسیاری او را پدر روانپزشکی می‌دانند.

قرن هجدهم: دستاوردها وروشنگریها دراین قرن بود که تئوریهای جدید بیماریهای روانی را جایگزین تفکرات قدیم بقراط و دیگرانی که فکرمی کردند بیماری روانی ناشی از ارواح است نمود. جالینوس برای اولین بار اصطلاح بیماری اعصاب یا Neurosis و Neurotic را شرح داد. جالینوس بیان کرد که مغز شامل ارگان‌های جدا از هم می‌باشد که هرکدام فضای خاصی را اشغال کرده وشخصیت را شکل می‌دهند. دراوائل این قرن مجانین را به عنوان بیماریهای غیرقابل علاج زندانی وزنجیرکرده وکتک می‌زدند ولی کم کم کارهائی که بقیه پزشکان کردند زمینه ساز یک اتفاق مهم گردید. پینل درسال ۱۷۹۷ زنجیرهائی را که به پاهای بیماران بیمارستانی درپاریس بسته شده بود را باز نمود. وی طبقه بندی جدیدی ازبیماران روانی را ارائه وبیان نمودعلت بیماریهای روانی ناشی از توارث و تاثیر محیط می‌باشد وهمچنین با ارائه متد درمان اخلاقی توانست بعضی از علائم جنون را کاهش دهد.

قرن نوزدهم: کارهای پینل با افرادی چون اسکیرول، فالره و بیلاژه ادامه پیدا کرد. در انگلستان توک و در آمریکا بنجامین راش روانپزشکی جدید را بنیان نهادند. بنجامین راش پدر روانپزشکی آمریکا نام گرفته‌است.

اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم: کرپلین - علائم توهم وهذیان را توضیح داد. بلولر ابداع کننده اصطلاحاسکیزوفرنی بود. ساکل ونیزی درسال ۱۹۳۵ شوک با انسولین را ابداع نمود. بینی و کراتی درسال ۱۹۳۸ الکتروشوک را معرفی کردند. زیگموند فروید ابداع کننده روان‌کاوی که ناخودآگاه وخودآگاه را مطرح کرد ومعتقد بود بسیاری از مشکلات بعدی، ناشی از تعارضات زمان کودکی است. - تئوریهای روانکاوانه با دانشمندانی چون آدلر، یونگ، کارن هورنای و دیگران ادامه پیدا کرد. بویژه بعد ازجنگ جهانی دوم درمان هائی غیراز درمان‌های روانکاوی آنالیتیک مطرح گردید که در درمان بیماریهای مختلف روانپزشکی تاثیر به سزائی داشت. روان درمانی‌های جدید به ویژه رواندرمانی‌های کوتاه مدت مطرح شد ودرادامه رفتاردرمانی و شناخت درمانی وارد کارزار گردید. و همزمان با این وقایع کشف داروهای مختلف که خود انقلاب دیگری دردرمان بیماران بودبه وقوع پیوست. - معرفی لتیوم درسال ۱۹۴۹که البته درسال ۱۹۷۰ مورد تائید FDA قرارگرفت. - کشف داروی کلرپرومازین درسال ۱۹۵۲ - داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای نظیر ایمیپرامین و همچنین مهارکننده‌های MAO درسال ۱۹۵۷ - معرفی کلردیازوپوکساید ودیازپام درسالهای ۱۹۶۰ الی ۱۹۶۳ - معرفی فلوکستین(پروزاک) درسال ۱۹۸۷



پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:روان پزشکی,, :: 16:20 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

 روان‌پریشکی یا سایکوز (به انگلیسیPsychosis) به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است و اصطلاحی است که در روان‌پزشکی برای حالت روانی‌ای به کار می‌رود که اغلب به صورت «از دست دادن تماس با واقعیت» توصیف می‌شود. سایکوز به انواع جدی اختلالات روانی اطلاق می‌شود که در طول آن‌ها بیمار ممکن است دچار توهم و هذیان شود. گاه افراد سایکوتیک اختلال شخصیت نیز دارند.[۱] جنون يا سایکوز نوعی قطع ارتباط با واقعیت است، که بطور مشخص شامل هذیان(عقائد نادرست درباره وقایع یا اشخاص) و توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند) می باشد.

روان پزشکی یکی از تخصص‌های پزشکی است. این رشتهٔ تخصصی به بررسی مسایل رفتاری، هیجانی و پیشگیری و درمان اختلالات روانی آدمی می‌پردازد. ارزیابی روانپزشکی معمولاً شامل اخذ شرح حال و معاینه وضعیت روانی است. معاینه فیزیکی، انجام آزمایش و گاه تصویربرداری از مغز از جمله روش‌هایی هستند که برای بررسی و ردکردن علل طبی احتمالی ایجادکننده علایم به کار می‌روند. داروها و روان‌درمانی‌ها اساس درمان‌های انجام‌شده در روانپزشکی هستند.



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:معده, :: 18:5 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

اطلاعات اولیه

از لحاظ آناتومی در معده 4 ناحیه قابل تشخیص می‌باشد. کاردیا (Cardia) در محل اتصال به مری ، فوندوس (fudus) یا طاق معده ، تنه معده (Body) و پیلور (Pylorus) یا باب‌المعده که در محل اتصال معده به دوازدهه قرار دارد. حجم معده در حدود 1.5 - 1 لیتر می‌باشد که در برخی افراد تا 4 لیتر هم افزایش می‌یابد. مخاط معده دارای چینهایی طولی است که صاف شدن این چینها به انبساط معده کمک می‌کند.

هنگامی که غذا بلعیده می‌شود، از راه مری داخل معده می‌شود و برای مدتی در آنجا باقی می‌ماند. غذا از زمانی که در معده است در معرض فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی هضم کننده‌های معده از جمله حرکات معده و اسید و
آنزیمها قرار می‌گیرد. هنگامی که محتویات معده به صورت یک مایع نسبتا غلیظ درآمد، غذا وارد دوازدهه می‌شود.



 
تصویر

دیواره معده

مشخصات بافت شناسی لایه‌های چهارگانه دیواره معده به شرح زیر می‌باشد.

طبقه مخاطی

سلولهای پوششی مخاط معده از نوع منشوری ساده است که با فرو رفتن در عمق آستر ، چاله‌های معدی را بوجود می‌آورند. ترشحات غدد گاستریک به عمق این چاله‌ها تخلیه و سپس به سطح معده می‌رسد. سلولهای پوششی مخاط موکوس خنثی ترشح می‌کند. موکوس مترشحه بوسیله سلولهای پوششی لایه ضخیمی را در سطح سلولها تشکیل داده و آنها را از اثرات اسید معده محافظت می‌کند.

آستر مخاط

بافت همبند شلی است حاوی الیاف کلاژن و رتیکولر ، سلولهای لنفاوی و رشته‌های عضلانی صاف منشعب از عضلات مخاطی. غدد لوله‌ای ساده یا منشعب معدی نیز در آستر قرار دارند. عضلات مخاطی ، عمقیترین لایه مخاط می‌باشند که از عضلات صاف حلقوی در داخل و عضلات صاف طولی در خارج تشکیل شده‌اند.

طبقه زیر مخاط

در معده بافت همبند فیبر و الاستیکی است شبیه لایه زیر مخاط سایر نواحی لوله گوارش که با پیشروی در زیر طبقه مخاطی باعث پیدایش چینهای طولی می‌شود.

طبقه عضلانی

در معده متفاوت از سایر قسمت های لوله گوارش بوده و از سه لایه عضلانی به صورت مورب در داخل ، حلقوی در وسط و طولی در خارج تشکیل شده است. عضلات حلقوی در ناحیه پیلور ضخیم شده و اسفنکتر پیلوریک را بوجود می‌آورد. سطح خارجی معده توسط سروز یا به عبارت دیگر ، لایه احشایی صفاق پوشیده شده است.

غدد معدی

غدد معدی در نایحه کاردیا و پیلور از نوع موکوسی هستند که ترشحات خود را به عمق چاله‌ها می‌ریزند. علاوه بر سلولهای موکوسی ، تعدادی سلول متمایز نشده و سلولهای APUD ترشح کننده گاسترین نیز در دیواره این غدد دیده می‌شود. قسمت نزدیک به چاله را گردن غده ، انتهای نزدیک به عضلات مخاطی را قاعده و حد فاصل این دو ناحیه را تنه غده می‌نامند. سلولهای مختلفی که در قسمتهای سه‌گانه غدد معدی یافت می‌شوند، عمل ترشح مواد و آنزیمهای مختلف را برای هضم مواد غذایی را انجام می‌دهند.

انواع سلولهای موجود در غده‌های معده

سلولهای موکوس گردن

سلولهایی هستند با شکل نامنظم که در حد فاصل سلولهای جداری یا مرز نشین فشرده شده‌اند و با رنگ‌آمیزی به سختی از سلولهای اصلی قابل تشخیص هستند. موکوس مترشحه از این سلولها اسیدی است و از موکوس مترشحه از سلولهای سطحی که خنثی می‌باشد، متفاوت است.

سلولهای متمایز نشده

این سلولها به عنوان سلولهای ریشه‌ای در اثر تکثیر و تمایز همه سلولهای پوششی معده شامل سلولهای موکوسی ، جداری ، انترو اندوکرین و اصلی را جایگزین می‌کنند. فعالیت این سلولها در ضمن آسیبهای اپیتلیال افزایش یافته و به التیام سریع زخم کمک می‌کند. در شرایط عادی سلولهای پوششی معده هر 4 - 3 روز تجدید می‌گردند.



 
تصویر

سلولهای اصلی

این سلولها در تنه و قاعده غدد یافت می‌شوند. این سلولها دارای سیتوپلاسم بازوفیل بوده و دارای شبکه آندوپلاسمی خشن هستند که مشخصه سلولهای پروتئین ساز است. این سلولها ، آنزیمهای پپسین (برای تجزیه پروتئینها)، لیپاز (برای تجزیه چربیها) و رنین (برای انعقاد شیر) را سنتز و ترشح می‌کنند.

سلولهای کناری یا مرز نشین

سلولهای اسیدوفیل هستند که در تمام قسمتهای غدد معدی یافت می‌شوند. این سلولها حاوی تعداد زیادی میتوکندری هستند. سطح سلولها دارای فرورفتگی عمیق و حاوی میکرویلیهای بلند هستند. سلولهای کناری مسئول ترشح اسید معده هستند. میزان ترشح اسید معده توسط اعصاب کولینرژیک ، هورمون گاسترین و هیستامین تحریک می‌گردد. این سلولها فاکتور داخلی معده را ترشح می‌کنند که باعث جذب ویتامین B12 می‌شود. در صورت عدم ترشح این فاکتور، جذب ویتامین B12 مختل شده و سنتز هموگلوبین صورت نمی‌گیرد و یک نوع کم خونی بوجود می‌آید.

سلولهای انترو اندوکرین

ترشحات این سلولها از سطح قاعده‌ای به رگهای خونی منتقل می‌شود. این سلولها در فوندوس معده ، سروتونین را برای تحریک عضلات جدار معده و روده و در پیلور ، گاسترین را برای تحریک ترشح سلولهای کناری ترشح می‌کنند.

اعمال و وظایف معده

معده ارگانی است برای تجمع و هضم اولیه مواد غذایی خورده شده. مواد غذایی در معده 4 - 3 ساعت توقف کرده و با ترشحات معده که پس از خوردن غذا به یک لیتر می‌رسد، مخلوط شده و کیموس نامیده می‌شود. ضمن تشکیل کیموس معدی ، اسفنکتر کاردیا مانع از برگشت محتویات معده به مری می‌شود. پس از آماده شدن کیموس معدی ، تحت تاثیر PH اسیدی آن اسفنکتر پیلوریک باز شده و موجب تخلیه محتویات معده به دوازدهه می‌گردد. به علت اسیدی بودن محتویات معده بروز زخمهای مخاطی در دوازدهه شایع است. از دیگر وظایف معده ترشح آنزیمهای گوارشی ، اسید معده و فاکتور ضد کم خونی است.

بیماریهای معده

زخم معده

به معنی آسیب سلولهای پوششی معده است که اسید معده از آن طریق به بافتهای عمقی نفوذ کرده و باعث زخم شدن معده می‌شود. یکی از علایم زخم معده ، وجود خون در مدفوع است. یکی از راههای درمان زخم معده ، برداشتن قسمت آسیب دیده معده است.

التهاب یا تورم معده

به التهاب معده ، گاستریت هم گفته می‌شود. التهاب ممکن است در اثر مسمومیت بوجود بیاید. علایم التهاب معده ، دل درد ، استفراغ و اسهال و گاهی تب است.

سرطان معده

علت سرطان معده معلوم نیست. پولیپ خوش‌خیم معده و زخم مزمن و طولانی ممکن است به سرطان معده تبدیل گردد. مطمئنترین طریقه تشخیص سرطان معده عکسبرداری و تنها معالجه آن عمل جراحی است.

مباحث مرتبط با عنوان



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:معده, :: 18:3 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون
Stomach diagram.svg

معده یا شکم یا دل عضو توخالی عضلانی است به شکل لوبیا که در مرحله دوم گوارش عمل می‌کند.

عملکرد [ویرایش]

غذا پس از عبور از مری وارد معده می شود. معده عضوی است عضلانی. به خاطر تولید اسید کلریدریک در معده محدوده ph آن بین ۱ تا ۴ است که بستگی به نوع حیوان، غذای درون معده، زمان آن در طول روز و مصرف دارو دارد. اسید معده توسط سلولهای جداری ترشح می شود. هورمون گاسترین و تحریک عصب سمپاتیک بر میزان ترشح اسید موثر هستند. برخی از سلولهای معده همچنین برای حفاظت مخاط آن موکوس ترشح می کنند. فاکتور داخلی نیز در معده ترشح می‌شود و با اتصال به ویتامین B12 نقش مهمی در جذب این ویتامین دارد.
غذا در معده به ذرات کوچکی خرد می‌شود تا غذا بتواند در
روده کوچک جذب شود. در طول روز حدود ۲ تا ۳ لیتر اسید در معده ترشح می‌شود که بیشترین مقدار ترشح در غروب است.
معده اولین مکان ذخیره موقت غذاست که قابلیت منبسط شدن دارد به طوری که می‌تواند حدود ۲ تا ۴ لیتر غذا را در خود نگه دارد.


بیماریهای معده [ویرایش]

معده ممکن است منشا مشکلات مختلفی باشد که شایعترین آنها عبارتند از سوء هاضمه، اولسر پپتیک، ریفلاکس، سرطان معده، خونریزی معده و ....



 

دیدگاه ابن سینا و جرجانی در خصوص بهداشت سالمندان چاپ نامه الکترونیک

پروردگارت مقرر کرده است که غیر از او، کسی را پرستش نکن و به والدین خود احترام بگذار. تا زمانی که یکی یا هر دوی آنها زنده هستند، هرگز به آنها ”اف“ نگو (کوچکترین حرکت ناراحت کننده) و بر سر آنها داد نزن؛ با آنها با محبت رفتار کن.

سوره الاسراء/ آیه 23

تولستوی:
بشریت پیشرفت اخلاقی خود را مدیون کهنسالان است، در کهنسالی انسان بهتر و فرزانه میشود و تجربیات خود را به نسل های آینده انتقال میدهد، بدون کهنسالی بشریت راکد میماند.

مراحل عمر از دیدگاه ابن سینا

پیر یا سالمند کیست؟
برای اطلاق پیر یا سالمند به یک فرد چندین تعریف مختلف وجود دارد. هر کدام از این تعاریف از دیدگاه ویژه ای فرد را مورد بررسی قرار می دهند. دیدگاه های متداول که از فرد سالمند تعریفی ارائه نموده اند:

سالمندی یک پدیده زیست شناختی است نه یک بیماری و در واقع یک روند طبیعی و فیزیولوژیک می باشد.

ابن سینا سالخوردگی را نه سلامت کامل و نه بیماری کامل میداند، بلکه یک حالت بینابینی نظیر دوره نقاهت بیماری ها.

ابن سینا سن سالخوردگی را پایان 60 سالگی میداند که منطبق با تعریف سازمان جهانی بهداشت است.

خدمات پزشکی از نظر سنی

طب سالمندی:

شاخه ای از طب عمومی که در ارتباط با جنبه های اجتماعی، پیشگیری، تشخیصی و درمانی بیماریها در افراد سالخورده

برنامه بهداشتی سالخوردگان در قانون ابن سینا

 

● به کار بردن هر چیزی که گرم کننده و رطوبت دهنده است.

● خواب زیاد و بیشتر از جوانان در بستر ماندن

● نیاز به غذا و شست وشوی بیشتر از جوانان

● سعی دائم در دفع ادرار

● حفظ لینت در دستگاه گوارش

● ماساژ معتدل با روغن مالی

● سوارکاری که مطلوب است اگر ممکن نشد پیاده روی

● تغذیه به فواصل کم انجام گیرد (هر وعده غذا در 2 یا 3 بار)

● اگر غذاهای خشکی آور میل کردند باید از غذاهای رطوبت بخش هم استفاده کنند.

● اگر غذاها مواد زاید ایجاد کرد باید ملین بکار برند تا از مواد دفعی پاک شوند.

● میوه های موافق مزاج پیران- انجیر و الو در تابستان و انجیر خشک پخته در آب انگبین در زمستان

● تنقیه پیران با روغن

● تنقیه گرم ممنوع

● استفاده از ملین های مخصوص پیران

بهداشت سالمندان از نظر سید اسماعیل جرجانی

مزاج پیری سرد و خشکتدابیر گرم وتر

مانند:

· گرمابه رفتن

· ماساژ معتدل

· روغن مالی با روغن گرم و خوش بو مثل روغن یاسمن و سوسن

· استفاده از عطر های معتدل

· نوشیدنی به اعتدال

· خواب در بستر نرم

· ریاضت اندک و به دنبال شادکامی و خوشدل بودن

· غذا را جدا جدا و اندک اندک مصرف کنند.

· پس از گرمابه طعام مصرف شود.

· طعامهای غلیظ که سودازاست نباید مصرف کند مگر اینکه در معده رطوبت باشد که برای درمان مناسب است.

· گرسنگی بسیار زیان دارد و باعث رطوبت معده و اندامهای داخلی میشود.

توصیه های زیر میتواند موجب حفظ سلامتی سالمندان شود:

کارهای عادی روزانه

فعالیت بدنی

خواب

استراحت

بهداشت فردی

اجابت مزاج

فعالیتهای اجتماعی

روشهای پیشگیری

سالخوردگان سالم بهترین مدیر، راهنما و مشاورانند و از بهترین متفکرین دنیا هستند. دنیا با تفکر سالمندان و حرکت جوانان اداره میشوند، لذا لازم است شان و قدر آنان باز شناخته شود.

 

 

 



 گل گاو زبان اعصابت را آرام می‌کند، خیار و کاهو که می‌خوری سردی‌ات می‌کند، دل درد می‌گیری و اگر مادربزرگی داشته باشی که سر از درمان‌های سنتی در بیاورد، با آویشن، عرق نعناع و نبات درمانت می‌کند.

واقعیت این است که هنوز بسیاری از مردم تنها راه علاج امراضشان را در درمان‌های سنتی جست‌و‌جو می‌کنند و در مقابل، بسیاری هستند که نه تنها درمان‌های سنتی را باور ندارند، بلکه تصورمی‌کنند که این طب، از نوعی نگاه خرافه‌آمیز ریشه می‌گیرد و پایه‌های علمی‌ندارد.

تأسیس اولین دانشکده طب سنتی ایران اما با این هدف صورت گرفته است که درمان‌های سنتی به‌صورت علمی‌توسعه و ترویج پیدا کند. این دانشکده، از مهر ماه امسال با جذب ۱۸دانشجو در دانشگاه علوم‌پزشکی تهران آغاز به کار خواهد کرد و دانشجویان آن نیز، پزشکان عمومی‌خواهند بود. در همین راستا گفت و گویی را با دکتر محمدرضاشمس اردکانی، رئیس دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران، ترتیب داده‌ایم.

  • آقای دکتر، دلیل ماندگار شدن طب سنتی بعد از این‌همه سال و با این‌همه پیشرفت در دانش پزشکی نوین چیست؟

 طب سنتی رشته‌ای کاملا علمی‌است که به دلیل اعتقاد زیاد مردم به این نوع از درمان، هزاران سال دربستر تاریخ مورد استفاده قرار گرفته و شاهدش هم این مثل است که اگر به جایی بروید وخدمتی را بگیرید که اثر بخش نباشد، محال است دوباره به آنجا بازگردید. یعنی رمزماندگاری اثر بخشی است و طب سنتی هم به دلیل اثر بخشی و فواید بی شمار درمانی، تا به حال ماندگار شده است.

 از طرفی دیگر، طب سنتی به دلیل کل نگربودن نسبت به طب جزئی نگرجدید، با طبیعت کل نگر انسان‌ها سازگاری بیشتری دارد و در حقیقت طب سنتی، به جای بیماری به بیمار توجه می‌کند و به همین دلیل هم هست که دوام آورده.

اگرطب سنتی این قدر کارآمد است، چرا برای مدتی طولانی مورد بی مهری قرارگرفت؟ این رشته با رواج مدرنیته، به این دلیل که مورد تایید بسیاری از دانشمندان وقت نبود، از صحنه علمی‌ایران دور شد، اما تلاش‌های بعد از انقلاب مسئولین به ثمر رسید و با حمایت وزارت بهداشت و درمان و دیگر کمیته‌های علمی‌و فرهنگی به رشته‌های علمی‌دردانشگاه‌ها پیوست.

به نظرم، با کلاسیک شدن این رشته، تحریفات هم از طب سنتی زدوده خواهد شد و چیزی که در نهایت ارائه می‌شود، طب ناب سنتی است که ریشه در بستر بی بدیل وحدانیت دارد.

  • شما چقدر با علمی‌نبودن طب سنتی موافقید؟

 طب سنتی درست است که به دلیل باورهای عامه به عنوان یک رشته، مورد نیاز بوده است، اما نمی‌شود منابع بسیار ارزشمندی که در این زمینه داریم و تماما بر علمی‌بودن این رشته صحه می‌گذارند را هم نادیده گرفت.

 این منابع به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه شده و در دانشگاه‌های معتبر پزشکی در سراسر دنیا هم تدریس می‌شود و احیای آنها در قالب علمی‌می‌تواند بیش از پیش این مسئله را تایید کند. نکته دیگر هم اینکه، برخی از قواعد به دلیل تواتر در کتاب‌هاست که قابلیت ارائه علمی‌پیدا می‌کند و در مورد بسیاری از درمان‌های سنتی هم این تواتر در کتاب‌ها وجود دارد.

  • طب سنتی به چه مسائلی می‌پردازد؟

 ببینید، اطبای سنتی مهم‌ترین ویژگی‌ای که داشتند این بود که نگاهشان به بیماری بسیار عالمانه بوده و هرگز کاری نمی‌کردند که زمینه‌های بی اعتمادی مردم و سودجویی سودجویان فراهم شود.

 این طبیبان، بیماری‌هارا از طریق طبع سرد و گرم درمان می‌کردند و با استفاده از گیاهان دارویی و طبیعی برای بیماران نسخه می‌نوشتند، اما باورهای عامه‌ای مثل این که اگر جای تبخال را صبح اول وقت روی چفت در بگذارند، خوب می‌شود و یا اگر کسی یرقان دارد باید ماهی زنده بخورد، نه در جایی ثبت شده و نه دلیل علمی‌دارد. می‌خواهم بگویم برخی باورها در عامه هست که حقیقتا جزء طب سنتی به شمار نمی‌آید.

 اما طب سنتی اصلی، بسیار جامع است و حتی برای مواردی نظیر چگونگی خواباندن بچه، شیردادن به او، زمان مناسب برای این کار و... هم راهکارهایی دارد.

  • برای تأسیس یک رشته دانشگاهی جدید، به نظر شما به قدر کافی مطالعه شده است، یا قرار است از راه آزمون و خطا به تدریس بپردازید؟

 خیر! ما کار را با مطالب اثبات شده و قابل دفاع آغاز می‌کنیم، چون نمی‌شود روی مردم آزمون و خطا کرد. اما منابع قابل دفاع سنتی هم کم نیستندکه همه با منطق علمی‌سازگارند.

  •  اصلا چه شد که به فکر لزوم آموزش آکادمیک طب سنتی افتادید؟

 به دلیل بی توجهی به این شاخه از طب. طب سنتی با وجود استقبال مردم از درمان‌های سنتی، برای پزشکان ما مقوله‌ای ناشناخته بوده و جایگاه این رشته هنوز در کشور تعریف نشده؛ اما از آنجایی که آموزش کشور، وظیفه دارد که رشته‌های به‌روز، مورد نیاز و مورد توجه مردم را در دستور کار آموزشی خود قراردهد و رشته طب سنتی هم از تمام این جهاتی که برشمردیم، قابلیت یک دوره تخصصی را دارد، در دستور کار قرارگرفت.

 از سوی دیگر، طب سنتی، طبی است که بر اساس موازین، قوانین و چارچوب‌های علمی، در بین ایرانیان رواج داشته و مردم از آن استفاده می‌کردند اما با گسترش طب جدید یا به اصطلاح طب غربی اولویت خودش را واگذار کرده است وما با تأسیس این دانشکده، می‌کوشیم تا طب سنتی ایران را که ریشه تمام علوم پزشکی شرقی و غربی از آن است احیا کنیم.

  •  چه کسانی قراراست در این دانشکده درس بخوانند؟

 از مهرماه امسال، قرار است 18نفر از دانشجویان طب سنتی که همگی فارغ التحصیل رشته پزشکی هستند، در دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول به تحصیل شوند.

 از دیگر افرادی که مقرر شده است تا دوره‌های داروسازی سنتی را در این دانشکده بگذرانند، داروسازان عمومی‌هستند که PhD فارماکولوژی دارند و به داروسازی سنتی علاقه مندند.

 البته قراراست تا از ترم دوم تحصیلی، برای پزشکان متخصص نیز دوره‌های کوتاه مدت 2و3ماهه شناخت گیاهان دارویی و طب سنتی برگزار شود اما در حال حاضر تحصیل در این دانشکده برای افرادی غیر از پزشکان و داروسازان امکان پذیر نخواهد بود که با توجه به گستردگی آموزش‌های طب سنتی به نظرمی‌رسدکه دوره‌های آموزشی را هم برای سایررشته‌های مرتبط؛ نظیر فارغ التحصیلان رشته علوم تغذیه هم در نظر بگیریم.

پیش بینی‌هایی هم برای آموزش‌های بهداشت، اخلاق پزشکی و تاریخ پزشکی کرده ایم.

  • کلینیکی هم برای مراجعه بیماران وجود دارد؟

 بله! کلینیک طب سنتی در کنار دانشکده، قرار است به درمان بیماران با استفاده از طب سنتی بپردازد. جالب است بدانید که ما در این زمینه از کشورهایی مثل چین، هند و بنگلادش که طب سنتی جایگاه ویژه‌ای دارد، عقب هستیم.

مثلا در هند بیمارستانی به نام ایرانی« همدرد» وجود دارد که خدمات طب سنتی را ارائه می‌دهد، اما خود ما تا به حال چنین مرکز درمانی نداشته ایم که با شروع به کاردانشکده این کار هم انجام خواهد شد.

koohkan@hamshahri.org

 
در همین زمینه:
  • معجزه عسل و دارچین
  • ماهی و سبزی؛ پیشگیری از آسم
  • کشف رابطه سیر و سلامت
  • طب سنتی برای ما، همان طب ایرانی-اسلامی است
  • بازگشت ابوعلی سینا به دانشگاه
  • نکته بهداشتی: شیوه‌های طب جایگزین را بررسی کنید
  • گل‌درمانی
  • بازگشت به طبیعت، رمز سلامت
  • تاج خروس پوست را جوان می‌کند!
  • تأثیر زردچوبه در روماتیسم مفصلی
  • تغذیه درست،موی سالم
  • طب سنتی ابن سینا :

    مایه ی افتخار و مباهات ما است که از گنجینه طبیبی حاذق همچون ابوعلی سینا ی حکیم پاسداری نموده و از این میراث ارزشمند معنوی و فرهنگی، به نحو مطلوب استفاده ی لازم را بنماییم .

    طب سنتی ابن سینا مکتبی است کامل وپویا که با نگرشی خاص و کل گرایانه درمانگران این طب را قادر به تسلط کامل بر طبیعت و علوم مختلف و درک صحیح آنها از جهان هستی نموده و به درمانگر می آموزد تا رویکردهای بالینی این طب را برروی افراد در حیطه ی بررسی های دقیق همراه با تشخیصات ( سینایی ) انجام دهند .

    اکنون افتخارآن را دارم تا به لطف حضرت دوست ترکیبات اصولی گیاهان دارویی را براساس ( قانون ابن سینا ) به همراه مشاهدات و بررسی های دقیق و مستند در تشخیص علایم بیماری باتوجه به مزاجهای افراد و یا در نظر داشتن درگیری و مشارکت اخلاط غالب در بدن که موجب بیماری افراد می گردد را به دوستداران جهان هستی و طبیعت زیبای خدا هدیه نمایم . تمامی ترکیبات به همراه برگه تغذیه ارایه می گردد .

    این ترکیبات عبارتند از :

    ترکیبات مؤثر در رفع تمامی اختلالات ناشی از خلط غالب در بدن مانند اختلالات چربی خون ، قند خون ، کم خونی ، پوست ومو و غیره

    با توجه به پیشرفت های بالینی ، پژوهشی طب سنتی و افزایش رشد قابل ملاحظه  در این زمینه ، برآن شدم تا توصیف و دیدگاه ابن سینا را در طب سنتی وتآثیرات این طب برروی اختلالات درمزاجها ، ارگانها ، عناصر ، کانالها ، مدارها وچاکراها وسپس عملکرد هر کدام را در تشخیصها و تکنیکهای اصولی با درمان گیاهی به ترتیب بیان شده مورد بحث و بررسی قرار دهم.

    امید است با قدرت و درایت خود هرگونه ابهام در این زمینه را انتفاد نموده و مرا برای بهتر شدن این امر یاری فرمایید .

                                                                                   با تشکر از شما تارا

    اولین ابزار تشخیص درطب سنتی :

    اولین ابزارتشخیص در طب ابن سینا مزاج شناسی می باشد .

    وی اساس ساختمان جهان رابر چهار صفت قرار داده که این صفات چهارگانه  دو به دو متضاد یکدیگرند :

    1- حرارت 2- برودت  3- رطوبت 4- یبوست  و از ترکیب دو به دو صفات چهارگانه طبایع را شناسایی نموده که بدین ترتیب نامگذاری می کند :

    1- سرد و خشک ، 2- سرد و تر 3- گرم وخشک 4- گرم و تر ومعتدل که جمعاً  نه (9) مزاج ( طبع ) را به وجود می آورند .

    هرگاه یکی ازاین اخلاط چهارگانه از حد میزان طبیعی در بدن بیشتر گردد علایمی در فرد پدید می آید که به آن ( بیماری ) گفته می شو د.

    بر اساس ساختمان جهان عناصرنیز از لحاظ شباهت ظاهری به چهارگروه تقسیم می شوند :

    جامدات که نماینده آنها زمین ( خاک ) است.

    مایعات که نماینده آنها ( آب ) است.

    گازیابخارات که نماینده آنها ( هوا ) است.

    نیروها که نماینده آنها ( آتش و نور ) می باشد .

    دیدگاه ابن سینا براساس جایگاه اخلاط چهارگانه و شباهت آنها با چهار عنصردر طبیعت به ترتیب زیرعنوان می گردد :

    عنصر

    خلط

    وزن

    صفت

    آتش

    صفرا

    سبک مطلق

    گرم وخشک

    هوا

    خون

    سبک زیاد

    گرم و تر

    آب

    بلغم

    سنگین زیاد

    سرد و تر

    زمین

    سودا

    سنگین مطلق

    سرد و خشک

     

    طب سنتی بقراط حکیم :

    در علم ستاره شناسی براساس نظریه ی بقراط حکیم نیز بهرمندی انسان ها از پرتو انرژی ماه و خورشید مزاجی را پدید

    می آورد که به آن مزاج فصل و مزاج موقعیت جغرافیایی می گویند .

    یک درمانگر سنتی بایستی علاوه بر آگاهی ازتمامی موارد نامبرده شده به علم ستاره شناسی و ارتباط آن با مزاج افراد تسلط داشته باشد تا بتواند آداب تغذیه و زندگی انسانها را با مزاج فصلها و موقعیتها ی جغرافیایی هماهنگ گرداند .

    به عنوان مثال :

    علاوه برماه و خورشید که به آنها ( نیرین ) گفته می شود سیارات دیگری در منظومه شمسی وجود دارند که دوران گردش در آنها متفاوت است . مثلا ممکن است چرخشی بیشتر از یک الی 30 سال به دورزمین داشته باشند . درطی این مدت گاهی اتفاق می افتد که پرتو ستاره یاسیاره با ستاره یا سیاره ای دیگر متلاقی و همزمان گردد و باعث بوجود آمدن تابش عنصری جدیدی گردد که بتواند تغییرات مثبت و منفی در کیفیت مزاج مخلوقات کره ی زمین بگذارد . که در علم ستاره شناسی به این ساعات ، ساعات سعد یا نحس گفته می شود . ( مراجعه شود به تقویم نجومی )

    سردی و گرمی زوجی از عناصر خلقت می باشند .

    چنانچه خداوند در کتب اسمانی می فرماید : هر چه را در دنیا به صورت جفت آفریدیم تا مبنای ایجاد کل نظام هستی باشند .

    ( عشق یگانه ) آسمانها وزمین و مخلوقات مابین آنها ( سیارات – کاینات – نباتات – حیوانات - جن و انس ) را آفرید وسپس مزاج اخلاقی را آفرید . که این مزاج اخلاقی عبارتند از :

    پندارها – گفتارها – رفتارها – حرصها – کینه ها – تواضع – بخشش – عشق و ایثار و ...

    بعضی از موجودات مانند جن از عنصرگرمی ( آتش ) خلق شدند و برخی از حیوانات نیزعنصر غالب خلقت آن ها از یک مزاج نشأ ت گرفته مانند زنبور عسل که از جنس صفرا است و عنصر آتش بر او غلبه دارد، یا شیردرنده که از خون غالب آفریده شده و عنصر هوا بر او غلبه کرد یا مورچه که از جنس سودا است و عنصر خاکی براو غلبه کرده و یا الاغ که از بلغم غالب پدید آمده و عنصر آب بر اوغلبه دارد و ...

    بنابراین در حشرات ، خزندگان ، درندگان ، جوندگان ، پرندگان وبه طورکلی در پستانداران وتخمک گذاران و همچنین گیاهان و علاوه بر این موجودات در مواد و مصالح معدنی و اشیا نیز اختلاف در ترکیب عناصر خلقت آنها کاملا مشهود می باشد به طوری که هر کدام دارای ویژگیهای مزاجی خود هستند .

       بقراط در خاطراتش می نویسد : شخصی که بدون درنظرگرفتن حرکت و چرخش سیارات و ستارگان به حرفه ی طبابت بپردازد شخصی بدون آگاهی است و مانند کسی است که در دادگاهی خودش وکیل خودش باشد . و در نکته ای دیگر بقراط با قاطعیت و تحکم بسیارهشدارمیدهد که :

    هرگزآن قست ازبدن را که قمر از علامت فلکی آن در حال عبوراست با آهن لمس نکنید !

    منظور بقراط این است هنگامی که قمر در ماهی قراردارد که با قسمت به خصوصی ازبدن مرتبط است نبایستی جراحی به هیچ عنوان صورت گیرد .

    بنابرجدول نجومی و تقویم نجومی ، قمر هر 2 ساعت یک بار ( 24 ساعت ) به دروازه فلک صوری سر میزند و در هر ماه قمری که تقریبا 28 روز طول می کشد قمردر هر دوروز ونیم یک بار ازیک صورفلکی عبور می کند .

    بدین معنا که دو روز درفروردین – دو روز در اردیبهشت و به همین ترتیب ....

     اکنون بنا به گفته ی بقراط مثالی می آورم . هر کدام از ماهها در بدن آدمی به قسمتی ازبدن شخص مرتبط می باشند مثلا فروردین در بدن آدمی به : سر، دماغ ، مغز و چشم مربوط می شود و اردیبهشت به : گلو – لوزه ها – تارهای صوتی و حنجره و تیرویید وپاراتیرویید مربوط می گردد ... تا اسفند که به پاها ارتباط پیدا می کند .

    منظور بقراط از این بحث چیست ؟

    او می گوید چنانچه به عنوان مثال قمر در ماه اردیبهشت است هرگز جراحی گلو- گواتر – تارهای صوتی – تیرویید و پاراتیرویید صورت نگیرد .

    یا زمانی که قمردر ماه فروردین است عمل جراحی برروی  سر – دماغ – مغز وچشم نبایستی انجام گیرد .

    با خریدن یک سالنامه ی نجومی قادر خواهید بود تا تمامی این فرایندها را تشخیص دهید .

    جامعه ی پزشکان آشکارا اعتراف می کند که دست کم 5% از مرگ و میرهای بیمارستانی نا معلوم است که بقراط می فرماید: بخاطر ورود قمر در ماه بخصوصی می باشد .

    پس بهتر است با محترم شمردن اندرزهای بقراط و با در نظر گرفتن موقعیت ( ماه ) برنامه ریزی روزهای جراحی خود را بر طبق موقعیت های ماه هماهنگ سازید .

    امروز حتی ناباورترین دانشمندان قبول دارند که کره ی ماه برروی جزر و مد اقیانوسها ی جهان و نیز باز و بسته شدن صدفها تأثیری مستقیم دارد .

    همه ی ما می دانیم که بیش از 85% بدن انسان از آب تشکیل شده پس کره ماه به راحتی قادر است برروی بدن و عواطف و احساسات آدمی به درجه ای تأثیر گذارد که دیگران از آن بی اطلاعند .

    بنابرنظر بقراط عمل جراحی در موقعیتی که گفته شد باعث تقویت شدن جریانهای جزرو مد موجود در بدن می گردد ، یعنی با بازکردن غیر طبیعی بدن و وارد شدن هوا به درون آن این امر رخ داده و آن قسمت از بدن که تحت تأثیر یکی از صورتهای فلکی است و اتفاقا در همان روز هم قمر از آن صورت فلکی به خصوص ،  در حال عبور است . طبعا آن قسمت ازبدن را حساس و آسیب پذیرمی کند .

    این امر می تواند اندرزبقراط را برای آن دسته از پزشکان روشنفکر که نسبت به این موضوع کنجکاوند نشان دهد .

    بقراط علم پزشکی را بر پایه ی آگاهی هایش از علم ستاره شناسی پایه ریزی کرده و به پدر شغل طبابت مشهور می باشد و در هنگام گرفتن درجه ی پزشکی در سراسر دنیا در هر تخصصی که باشد بایستی پزشک سوگند نامه ی بقراط را قرایت کند .

    به این ترتیب بهتر است نصایح خردمندانه ی این بنیانگزار طب را بیشتر مورد بررسی قرار داده و با خریدن یک سالنامه نجومی به راحتی به وضعیت قمر در تاریخ مورد نظر آگاهی یابید .

    منتظر مطالب کلی در این زمینه در سر فصلهای بعدی  باشید .

     

    خداوندا ، مرا وسیله ای برای برقراری صلحت قرارده و درجایی که نفرت است به من عشق را بنما ، درجایی که ناسزا هست به من گذشت را عطا فرما ، درجایی که اندوه و تأثراست به من شادی را ارزانی نما و درجایی که ظلمت و تاریکیست بگذار نور را گسترش دهم . رحمتی فرما و کاری کن که زیاد به جستجونپردازم و به همان اندازه که موردفهم و درک قرار می گیرد قادربه درک و فهم باشم و مورد عشق و علاقه ... آمین .          

      



دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:ابن سینا,زندگی نامه ی ابن سینا, :: 19:56 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

 بوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا (زادهٔ ۳۵۹ خورشیدی در بخارا -درگذشتهٔ ۲ تیر۴۱۶ در همدان، ۳۷۰-۴۲۸ قمری، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی[۱][۲][۳][۴]، از مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایرانی[۵]جهان اسلام بود.[۶] وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که شمار زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه است. جرج سارتن او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او «قانون» است.

 

محتویات

  [
نهفتن

زندگی [ویرایش]

 
اولین سنگ قبر ابن سینا قبل از نبش قبر و جابجایی
 
آرامگاه بوعلی سینا در 
همدان
10-RIAL-REV-TAKHT-KE.jpg
Avicenna3.jpg

ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله متولد سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشت او در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجةالحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق، و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵) «وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار،ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال 



 

حس چشایی

تعریف این حس چنین است :

« هی قوة مرتبة فی العصب المفروش علی جرم اللسان ، یدرک الطعوم المتحللة من الاجرام المماسة له ، المخالطة للرطوبة الغذبة ، التی هی فیه فتحیله . » (25)

پس بر جرم زبان ، عصبی مفروش است که حس چشایی بر آن قراردارد و این حس مزه هایی را که به واسطه رطوبت لعابیه نزد آن آورده شده است ادراک می کند .

در باب این حس مطالبی چند مطرح است که به ترتیب به بیان آن هامی پردازیم . (26)

25) کتاب النف

س ، ص 34 ؛ النجاة ، ص 322 .


بینایی حسی است که به ما اجازه می دهد ببینیم. ما برای دیدن از چشم ها استفاده می کنیم و این عضو مانند دوربین عمل می کند. تصاویر به داخل چشم های ما می آیند و از طریق رشته های عصبی به مغز می روند.

بعضی از حیوانات مانند عقاب چشم های قوی تری نسبت به ما انسان ها دارند و حیوانات دیگری مثل گربه حتی می توانند در تاریکی هم به خوبی ببینند.
بعضی وقت ها ما نمی توانیم به خاطر ضعیف شدن چشم هایمان به خوبی ببینیم اما جای نگرانی نیست و برای برطرف شدن این مشکل می توانیم از عینک استفاده کنیم.بچه های خوب باید بدانند که تماشای زیاد و از فاصله نزدیک تلویزیون برای چشم ها خیلی ضرر دارد.ما باید بهداشت را در مورد چشم های خود هم رعایت کنیم یعنی دست های آلوده را به چشم ها نمالیم، بعد از مدت مطالعه، کار کردن با رایانه و تماشای تلویزیون به چشم های خود استراحت بدهیم و خواب کافی و تغذیه مناسب داشته باشیم.استفاده از عینک های آفتابی مناسب هم به ما کمک می کند تا نور شدید آفتاب در فصل تابستان یا نوری که از روی برف ها در فصل زمستان منعکس می شود، چشم ها را اذیت نکند.کار خیلی خوبی است اگر ما سعی کنیم در مورد اعضای مختلف بدن خود اطلاعاتی به دست بیاوریم و بهتر از قبل مراقب سلامتی و بهداشت خود باشیم.

 

بودا در یکی از جلسات برای شاگردان خویش چنین گفت: من هیچ شکل،رایحه ، صدا ویا تماسی را مانند وجود یک زن سراغ ندارم که بتواند اینچنین در یک مرد ایجاد هیجان کند.درواقع زمانی که ما چیزی را میبوئیم فقط بینی ما آن را حس میکند.این وضعیت برای در کلام و سایر حواس نیز صادق است بجز حس لامسه…در تمام سطح پوست ما مراکز لامسه وجود دارند.وقتی می گوییم که کسی را با تمام وجود دوست داریم اغراق نکرده ایم چون در عشق هر نقطه از سطح بدن ما مرکزی برای احساس لذت میباشد.دلیلی که پیرمرد و پیرزنها اینهمه با علاقه یکدیگر را نوازش میکنند این است که آنها ضعف قدرت جنسی را براحتی با لامسه جبران میکنند…حال با این مقدمه می خواهم مطلبی را برایتان روشن کنم…




آقایا ن متاسفانه بدلیل عدم تربیت جنسی فکر میکنند که کشش جنسی یک مرحله دارد و آن هم دوای دردش رابطه جسمی میباشد!!..آقایان بمحض اینکه گرایشی از همسرشان به سمت خود احساس کنند میگویند: ..خب دیگه، الان وقتشه که من نقش یک شوهر ایدآل رو بازی کنم!!!و شروع به رابطه جنسی میکنند و بعد هم فکر میکنند که عجب شوهران کار درستی هستند که این همه به همسرانشان رسیدگی میکنند!!نتیجه اینکه بدلیل عدم استفاده درست از رابطه جنسی زن دچار یک نارضایتی پنهان می شود.زیرا که مانند کسی میماند که آب میخورد ولی هنوز تشنه میباشد..باید بدانید که کشش جنسی مراحل دارد..مثلاً اگر آن را به 10 قسمت تقسیم کنیم از درجه 1 تا 6 یا 7 لازم نیست شما را رابطه جنسی داشته باشید چون خواست زن نیست…ولی شما هر مرحله ای رو 10 تعبییر میکنید و میگویید :…خانم ، برو تا بریم!!!!!



چیزی که باید بدانید این است که حس لامسه یکی از عواملیست که براحتی نیاز جنسی زن را بدون ایجاد رابطه در مراحل ابتدایی پاسخگو میباشد…متاسفانه آقایان فکر میکنند که رابطه مانند چراغ برق است که تا کلید آن را بزنی همه جا روشن و غرق شادی شود و به محض خاموشی همواره برای روشن شدن آماده باشد!!..آقایان باید بدانند که اهمیت لامسه برای همسرانتان خیلی بیشتر از میکانیسم اقتران میباشد.حتماً باید کشش را در مراحل ابتدایی شناسایی کنید و از تکنیک های مختلف برای ارضای روحی و جسمی وی استفاده کنید…از آن جمله من به تکنیک ماساژ دادن اشاره میکنم…

ماساژ دادن اندام های بدن ضمن اینکه باعث بهتر بحرکت در آمدن خون در بدن شده و خستگی را دفع میکند از نظر روحی یک نوع قدردانی مرد را برای زن تداعی میکند. و نیز امکان ارضا جسمی و روحی را در مراحل پایین که منظور زن ایجاد رابطه نمیباشد را داراست….زن به محض تماس دست یک مرد با خود احساس لذت و شعفی را در تمام بدن خود حس میکند.ماساژ دادن و لمس کمر و نقاط بدن عموماً یک حالت خلصه روحی برای زن بوجود می آورد که این حالت براحتی ارضا کننده روح وی میباشد و دیگر نیازی نیست که شما از رابطه فیزیکی استفاده کنید و پدر خود و همسرتان را در آورید…آخرش هم خسته و کوفته یواشکی فکر کنید چرا دیگه لذتی نداره؟؟..انگار یه چیزی کمه؟؟!!



پس در لحظاتی که در همسرتان احساس سبک کشش جنسی میکنید با ماساژ دادن وی را به آرامش برسانید وانرژی خود را حفظ کنید ضمن اینکه از بی اثر کردن رابطه جنسی با همسرتان جلوگیری کرده اید…...
پاسخ با نقل قول

 

 



دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:چشم,چشمانسان, :: 17:45 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

 
 
تصویری از چشم یک انسان زن.

چَشم یا چـِشم عضو بارز اولین حس از حواس پنجگانه یعنی بینایی است. در زبان پهلوی هم این واژه به همین گونه به کار می‌رفته‌است.

انواع گوناگونی از اندام‌های حساس به نور در موجودات زنده یافت می‌شود. ساده‌ترین انواع چشم‌ها تنها توان تشخیص وجود نور در پیرامون را دارند در صورتی‌که چشم‌های پیچیده‌تر قادرند شکل‌ها و رنگ‌ها را نیز از هم بازشناسند یا برخی حیوانات به طول موجهایی بیشتر از طول موج مرئی چشم انسان حساسند. در حشرات ما چشم مرکب داریم.

چشم انسان دارای اجزای پلک، مژه، ملتحمه، صلبیه، قرنیه، مردمک، عنبیه، زجاجیه، عدسی، زلالیه، شبکیه و

مشیمیه است.

برای دیدن ادامه ی مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...


دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:کبد,کبدانسان, :: 17:41 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

کبد (جگر) اندام مهمی در بدن است که بدون آن ادامه حیات غیرممکن است. پانکراس(لوزالمعده) و کبد، نقش مهمی در هضم و متابولیسم مواد غذایی به‌عهده دارند. کیسه‌ی صفرا نیز اگر چه اندامی مهم است، ولی بدن به‌خوبی خود را با فقدان آن، تطبیق می‌دهد. آگاهی از ساختمان و عملکرد این اندام‌ها بسیار مهم و با ارزش است.

فیزیولوژی و عملکرد کبد:

کبد به وزن تقریبی 1500 گرم، بزرگترین غده‌ی بدن است و دو لوب اصلی، راست و چپ دارد.

کبد از دو منبع خونی تغذیه می شود:

شریان کبدی، که یک سوم خون کبد را تامین می‌کند و از آئورت منشا می‌گیرد، و ورید باب که دو سوم خون کبد را تامین می‌کند و خون گرفته شده از لوله ی گوارش را به آن می‌رساند. مجموعه‌ای از مجاری صفراوی نیز در کبد وجود دارند که صفرا (که منشأ آن سلول های کبدی است) از طریق این مجاری خارج می‌شود.

کبد قادر به تولید مجدد خود می‌باشد. وجود 20- 10 درصد از کل کبد برای ادامه‌ی حیات کافی است؛ ولی با خارج کردن آن از بدن، مرگ در عرض24 ساعت اتفاق می‌افتد. کبد برای انجام بیشتر اعمال متابولیک بدن ضروری بوده و بیش از 500 عمل مختلف را انجام می‌دهد.

کارهای اصلی کبد عبارت‌اند از:

- متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین و چربی؛

- ذخیره و فعال کردن ویتامین‌ها و مواد معدنی؛

- تبدیل آمونیاک به اوره؛

- متابولیسم استروئیدها؛

- عمل کردن به‌عنوان یک صافی؛برای محافظت در برابر سیل مواد مضری که به‌ خون سرازیر می‌شوند.

کبد صفرا تولید می‌کند، نمک‌های صفراوی برای هضم و جذب چربی و ویتامین‌های محلول در چربی استفاده می‌شوند و بیلی روبین محصول نهایی انهدام گلبول‌های قرمز، در کبد ترکیب شده و از طریق صفرا دفع می‌شود.

 

هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال می‌یابد.

هپاتیت حاد ویروسی:

این بیماری یک التهاب شایع کبد‌ی است که به وسیله‌ی ویروس‌های هپاتیتE A,B ,C ,D, ایجاد می‌گردد.

هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال می‌یابد. بی‌اشتهایی شایع‌ترین علامت آن است. سایر علایم آن شامل تهوع، استفراغ، درد در ناحیه بالایی شکم، و ادرار تیره و زرد می‌باشند. بهبودی معمولاً کامل بوده و عوارض طولانی مدت به ندرت دیده می‌شود.

 

هپاتیتC ,B می‌توانند به‌صورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال می‌یابند. به‌عنوان مثال سوزن آلوده، انتقال خون یا جراحات باز که باعث پاشیده شدن خون به دهان و چشم‌ها می‌گردد، هم‌چنین تماس جنسی، از راه‌های انتقال هستند. هپاتیت مزمن فعال، می‌تواند منجر به سیروز و نارسایی کبدی گردد.

ویروس هپاتیت D برای بقا و انتقال، به ویروسB متکی است. این بیماری می‌‌تواند همزمان با هپاتیت B، ایجاد شود. این بیماری معمولاً به صورت مزمن در می‌آید.

 

هپاتیت که بیشتر در کشورهای جنوبی، شرقی و مرکزی آسیا، شرقی و غربی آفریقا گزارش شده است از طریق دهانی – مدفوعی انتقال می‌یابد و به نظر می‌آید که آب آلوده در مناطق پرجمعیت ساکن در شرایط غیربهداشتی، می‌تواند منبع عفونت باشد.

هپاتیتE معمولاً به صورت حاد دیده می‌شود.

 

هپاتیتC ,B می‌توانند به‌صورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال می‌یابند.

عوارض عمومی هپاتیت حاد و ویروسی در چهار مرحله ظاهر می‌شوند:

 

مرحله اول: (پیش عارضه) شامل تب، درد مفاصل، آرتریت، قرمز شدن پوست و ادم می‌باشد.

 

مرحله دوم: که در آن بی قراری، خستگی، درد عضلانی، بی اشتهایی، تهوع و استفراغ، تغییر حس چشایی، و اختلال نسبی در تکلم وجود دارد.

 

مرحله سوم: زردی ظاهر می شود.

 

مرحله آخر یا مرحله بهبودی: زردی و سایر عوارض فروکش می‌کند.

بهبودی کامل در 95 درصد مبتلایان به هپاتیت A و 90 درصد افراد مبتلا به هپاتیت B حاد حاصل می‌گردد،اما فقط 30- 15 درصد افراد مبتلا به هپاتیت C بهبودی کامل می‌یابند. هپاتیت E معمولاً به صورت مزمن در نمی‌آید و نتایج آزمایش‌ها نشان داده که کارکرد کبد، بعد از 6 هفته به حالت عادی برمی‌گردد.

سیروز کبدی:

بیماری مزمن کبدی است که به دلیل افزایش بافت فیبری، ساختمان طبیعی آن نابود می‌شود و می‌تواند در نتیجه‌ی ابتلا به بیماری‌های کبدی مثل هپاتیتB ، بیماری کبد الکلی (بیماری ناشی از مصرف زیاد الکل) و بیماری‌های خود ایمنی باشد.

 

سیروز، تظاهرات بالینی متعددی دارد که عبارت‌اند از:

- سوء تغذیه

- جمع شدن آب در شکم (آسیت)

- آنسفالوپاتی کبدی

- تغییرات قند خون و...

تغذیه درمانی صحیح می‌تواند در کاهش بروز عوارض موثر باشد، ولی دریافت کافی مواد مغذی به دلیل بی‌اشتهایی، تهوع و فقدان حس چشایی مشکل است.

تعداد وعده‌های غذایی بیشتر و کوچک تر، بهتر از 3 وعده غذایی تحمل می‌شوند. مکمل‌های مایع خوراکی نیز باید دریافت گردد و تغذیه‌ی اضافی هم در بیماران مبتلا به سوء تغذیه و هم‌چنین در افرادی که در معرض خطر عوارض کشنده‌ی بیماری هستند، در نظر گرفته شود.

فاطمه ناطقی فرد- کارشناس ارشد علوم تغذیه

منبع: چکیده‌ای از بخش31 کراوس 2004

 

 

* مطالب مرتبط:

- كبد ، پالایشگاه بدن 

- هجوم ویروس ها به كبد 

- الفبای هپاتیت 

- هپاتیت؛ یک معضل جهانی 

- هپاتیت C 

- هپاتیت B را جدی بگیرید؟ 

- علایم و تشخیص بیماری هپاتیت B 

- زردی در کودکان 

- لکه های کبدی چه هستند؟ 

- نور و یرقان نوزادی 

 



شنبه 22 بهمن 1390برچسب:مغز,مغز انسان, :: 18:56 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

مقدمه

دستگاه عصبی مرکزی قسمتی از دستگاه عصبی است که در درون محفظه‌ای استخوانی به نام استخوان جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته است و شامل مغز و نخاع می‌باشد. از نظر ساختمانی در سیستم اعصاب مرکزی دو قسمت به نامهای ماده سفید و ماده خاکستری قابل تشخیص می‌باشد. مغز شامل قسمتهای متنوعی است که هر کدام از آنها در عین حال که با یکدیگر در ارتباط هستند کارهای متفاوتی را انجام می‌دهند.

تکامل مغز در مهره داران

در ماهیهای اولیه و دوزیستان ، نخاع و مغز در یک راستا قرار دارند. ولی در سایر مهره داران بویژه در پستانداران بین مغز و نخاع یک خمیدگی پدید آمده است که در پستانداران عالی به 90 درجه می‌رسد. این خمیدگی ناشی از حجم زیاد نیمکره‌های مخ است. حجم مغز بویژه نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه رشد اندکی دارد. ولی در مهره داران عالی وسعت زیادی دارد.

سطح نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه تا پستانداران اولیه صاف ، ولی در پستانداران عالی بویژه انسان چین خوردگی فراوان دارد. مغز آدمی بزرگترین مغزها نیست اما وزن آن نسبت به جثه آدمی بیشترین است و با در نظر گرفتن سایر شرایط بهترین مغز است. مغز مهره داران در دوران جنینی دارای سه قسمت اولیه به نامهای مغز پیشین ، مغز میانی و مغز تحتانی است. از این قسمتها بتدریج بخشهای مختلف مغز پدید می‌آیند.



img/daneshnameh_up/e/e5/b.zoo.1.jpg


ساختار مغز

مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته‌ است. سه پرده که در مجموع مننژ نامیده می‌شوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت می‌کنند.

  • پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیه بافت عصبی را انجام می‌دهد.
  • پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
  • پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.

در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی می‌گویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.

مخ

مخ بزرگترین قسمت مغز است و دارای دو نیمکره است که توسط رشته‌های عصبی محکم و سفید رنگی بهم متصلند و ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشته‌های عصبی صورت می‌گیرد. قسمت سطحی مخ ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده می‌شود. قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود حالت چین خورده دارد. در زیر قشر مخ ماده سفید رنگی وجو دارد که از اجتماع رشته‌های عصبی میلین دار تشکیل شده است و این رشته همان دنباله‌های نورونهایی هستند که در قشر خاکستری با سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند.

علاوه بر قشر مخ چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها
غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژه‌ای انجام می‌دهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری مرکز حرکات ارادی است. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظه است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره چپ بدن حرکات طرف راست بدن را کنترل می‌کنند. هر نیمکره کارهای ویژه‌ای را نیز انجام می‌دهد.

نیمکره چپ در زبان آموزی ،
یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق ، تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری ، موسیقی را کنترل می‌کند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند چشم ، درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت می‌کنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی ، تشنگی ، خواب و بیداری و دمای بدن است.



img/daneshnameh_up/d/d4/b.16.JPG


مخچه

مخچه قسمتی از مغز است که در پشت و زیر مخ قرار دارد. مخچه دارای دو نیمکره است، اما چین خوردگیهای سطحی آن کم عمق تر و منظم تر است. قسمت سطحی مخچه را ماده خاکستری پوشانده است. مخچه بوسیله دسته تارهای عصبی به بقیه قسمتهای دستگاه عصبی مربوط است. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچه‌ای به مخ کمک می‌کند.

مخچه پیامهای حرکتی را قبل از اینکه به اندامها بروند تقویت می‌کند. در نتیجه حرکات نرمتری از بدن سر می‌زند. حفظ
تعادل بدن نیز به عهده مخچه است. برای اینکار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر می‌دهند و مخچه ، ماهیچه‌ها را طوری کنترل می‌کند، که تعادل برقرار بماند. در مجموع کارهایی که مخچه انجام می‌دهد همگی غیر ارادی هستند.

بصل النخاع

بصل‌النخاع پایین ترین مرکز عصبی واقع در استخوان جمجمه است. انتهای بصل‌النخاع به نخاع مربوط است. بیشتر بصل‌النخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است که میان نخاع و مغز قرار دارد. بصل‌النخاع فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره می‌کند. به همین دلیل یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد. مغز 12 جفت عصب دارد. این اعصاب با اندامهای مهمی ارتباط دارند.

بطنهای مغزی

در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در 4 ناحیه متسع شده و بطنهای مغزی را بوجود می‌آورد. بطنهای مغزی عبارتند از: بطنهای جانبی شامل دو بطن و هر کدام در یکی از نیمکره‌های مغزی ، بطن سوم در ناحیه تالاموس و بطن چهارم در محل بصل‌النخاع و پل مغزی.

مایع مغزی-نخاعی

سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی-نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان ضربه‌گیر سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ می‌کند و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که از رگهای خونی بافت مغز منشا می‌گیرد بین 150 - 80 میلی‌لیتر متغیر است.عدم باز جذب این مایع و تجمع آن در بطنهای مغزی منجر به شرایطی به نام هیدروسفالی می‌گردد که می‌تواند باعث آسیب پارانشیم مغز گردد.



img/daneshnameh_up/7/77/b.13.JPG


بیماریهای مغزی

عامل بیماریهای عفونی مراکز عصبی ، باکتریها ، ویروسها و یا موجودات زنده میکروسکوپی دیگرند. در بعضی از این بیماریها مراکز عصبی خونی می‌شوند و در برخی دیگر سموم میکروبها که در جای دیگر بدن مستقر می‌شوند، به مراکز عصبی می‌رسند و آنها را دچار مشکل می‌کنند.

فلج اطفال یا پلیومیلیت

عامل این بیماری نوعی ویروس است که از طریق غذا و آبی که به مدفوع شخص بیمار آلوده باشند، به شخص سالم سرایت می‌کند. ویروس به نخاع می‌رسد و در آنجا به جسم سلولی نورونهای حرکتی آسیب کلی می‌رساند، و ماهیچه‌های تحت کنترل آنها فلج می‌شوند. با استفاده از واکسن می‌توان به راحتی از ابتلا به این بیماری جلوگیری کرد.

مننژیت مغزی

در اثر عفونت پرده‌های مننژ مغز یا نخاع حاصل می‌شود. انواعی از باکتریها باعث این بیماری می‌شوند. یک نوع از این باکتریها به نام مننگوکوک است. علایم بیماری مننژیت به طور ناگهانی بروز می‌کند. حرارت بدن دردناک می‌شود. مننژیت بیماری خطرناکی است و در صورت تاخیر در معالجه باعث مرگ می‌شود.

آنسفالیت

آنسفالیت یک بیماری ویروسی است. ویروس در بخشهای خاکستری مغز مانند بصل‌النخاع و مغز میانی جایگزین می‌شود. ویروسهای سرخک و اوریون نیز ممکن است به مغز برسند و آنسفالیت ایجاد کنند. آنسفالیت ممکن است حاد یا مزمن باشد. در حالت حاد سردرد ، حالت خواب آلودگی در روز و دوبینی عارض می‌شود.

بیماری هاری

میکروب این بیماری نوعی ویروس است که با گاز گرفتن سگ ، گربه وارد بدن آدمی می‌شود. از زمان گاز گرفتن تا بروز بیماری 15 روز تا دو ماه طول می‌کشد.

مغز انسان شامل نرونهایی است که تعداد آنها به دهها میلیون می رسد. این نرونها در نواحی مجرای مغز که هر یک کار کردی تخصصی یافته دارند، انباشته شده اند. مغز از قسمت های متعددی ساخته شده و هشیاری از ارتباطات بین قسمت های مختلف مغز حاصل می شود. مخ بزرگترین بخش مغز است و حدود ۸/۷ وزن مغز را به خود اختصاص داده است. مخ شامل دو نیمکره است که از نظر شکل شبیه به هم هستند تا مدتها به نظر می رسید که این دو نیمکره از جهت ساماندهی و کارکرد یکسانند ولی با مطالعاتی که دانشمندان انجام داده اند. به این نتیجه رسیده اند که هرنیمکره ویژگی خاص خود را دارد.
 

● ویژگی های نیمکره راست مغز


▪ سمت چپ بدن را کنترل می کند.
▪ مرکز درک تصاویر و مقررات است.
▪ قدرت تشخیص چهره ها را دارد.
▪ قدرت حل معما را دارد.
▪ درک رنگ و لحن صدا در این قسمت است.
▪ تخیل و خواب در این ناحیه است.
▪ قدرت خلاقیت و کشف کردن دارد.
▪ ورزش و حرکات موزون بدن در این ناحیه است.
▪ استعداد موسیقی در این قسمت است.
▪ حس لامسه و درک اشیا سه بعدی در این قسمت است.
▪ جهت یابی توسط این قسمت مغز صورت می گیرد.
▪ با هنرهای نقاشی و طراحی سر و کار دارد.
▪ مرکز احساسات  و دوست داشتن است.
▪ ادراکات آن کل نگر است.
▪ قدرت نظم و طبقه بندی ندارد.
▪ قدرت درک ریاضیات و فلسفه را ندارد.
▪ مهارت مدیریت را بلد نیست.
▪ خلاقیت و ذوق هنری دارد. نقاشان، طراحان، نویسندگان و هنرمندان بزرگ از این قسمت مغز بیشترین استفاده را می برند.
▪ ویژگی های زنانه در این قسمت است.
 

● موانع پرورش نیمکره راست


افکاری که مانع رشد و تکامل نیمکره راست مغز می شوند عبارتند از:
▪ من باید همیشه جدی باشم.
▪ حق اشتباه کردن ندارم.
▪ اگر از نتیجه کاری مطمئن نیستم نباید انجام دهم.
▪ کاری که انجام می دهم باید خوشایند دیگران باشد.
▪ من باید عاقلانه عمل کنم و گرنه....
▪ همیشه دنباله رو آدم های موفق باشم و شیوه عمل آنها را تقلید کنم.
▪ بر این باور باشم که آدم موفق کسی است که همیشه ساده ترین و کوتاه ترین راه را برود چون راحت تر یا سریعتر به موفقیت می رسد.

 
● راه های تقویت نیمکره راست


▪ به مسائل به صورت کلی نگاه کنید نه جزئی.
▪ به خود مجال فکرهای تخیلی و خیال بافی بدهید.
▪ از گردش در طبیعت لذت ببرید و به اصوات و رایحه ها توجه کنید.
▪ رمان بخوانید و داستان را به شکل تصویردر ذهن مرور کنید.
▪ بازی های فکری داشته باشید.
▪ یادگیری را همیشه با کشیدن شکل و طرح انجام بدهید.
▪ نقاشی و طراحی را بیاموزید.
▪ بیشترنگاه و مشاهده کنید تا اینکه گوش فرا بدهید.
▪ تصویر آرزوهای خود را در آینده بکشید.
▪ بدنبال ارتباطات بین افراد و اشیا و موضوعات باشید.
▪ بچه گانه فکر کنید وحس زیبای شناسی خود را تقویت کنید. ( تقویت کودک درون)
▪ در تحقیقات و کارها قدرت ریسک داشته باشید.
▪ دیگران را دوست بدارید، احترام بگذارید و تشکر کنید.
 

● ویژگی های نیمکره چپ مغز


▪ قسمت راست بدن را کنترل میکند.
▪ ریاضیات و فلسفه را دوست دارد.
▪ نظم و طبقه بندی کردن را دوست دارد.
▪ همیشه منطقی و تحلیل گر با کارها برخورد می کند.
▪ با تنوع در زندگی مخالف است و زندگی منظم و از قبل تعیین شده را می پسندد.
▪ از انتقاد دیگران می هراسد.
▪ با جزئیات سرو کار دارد.
▪ پردازش اطلاعات و طبقه بندی را برعهده دارد.
▪ عجول است و حوصله ندارد.
▪ همه چیز را فقط با حرف زدن صرف توضیح می دهد. قدرت توضیح دادن مطالب را با مثال و شکل کشیدن ندارد.
▪ قدرت تخیل ندارد.
▪ استعداد موسیقی و نقاشی را ندارد.
▪ قدرت خلاقیت و کشف را ندارد.
▪ مرکز به خاطر سپردن کلمات و اعداد است.
▪ ویژگی های مردانه در این قسمت است.
▪ نزد زبان شناسان، ریاضی دانان و فلاسفه این بخش مغز فعالتر و بر نیمکره دیگر غالب است.


● موانع پرورش نیمکره چپ


▪ داشتن عقاید و باورهای زیر مانع از پرورش نیمکره چپ می شوند:
▪ نظم داشتن در زندگی به معنای محدودیت است
▪ ریاضیات یا اینگونه دروس خسته کننده هستند و من به هر زحمتی شده نباید با آنها روبرو شوم.
▪ توجه به جزئیات، تلف کردن وقت است.
▪ نوشتن مطالب زمان مطالعه وقت گیر است و مرا خسته می کند.
 

● راه های تقویت نیمکره چپ


▪ جدول حل کنید.
▪ کارهای هر روز را با جزئیات مشخص یادداشت کنید و برنامه ریزی داشته باشید.
▪ سعی کنید زمان گوش دادن، مطالب را به حافظه بسپارید.
▪ افکار منطقی را تقویت کنید.
▪ زمان مطالعه و درس خواندن خلاصه برداری کنید.
▪ برای انجام کارها آنها را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید و مرحله به مرحله کارها را انجام دهید.
▪ بازی شطرنج و پازل را تمرین کنید.
▪ مطالعات ریاضیات و فلسفه را جزو برنامه های خود قرار دهید.
▪ مهارتهای مدیریتی را بیاموزید.
▪ در طبیعت برای لذت بردن بیشتر از حس شنوایی استفاده کنید.
▪ سخنوری وکنفرانس دادن را تمرین کنید.

مباحث مرتبط با عنوان



شنبه 22 بهمن 1390برچسب:کلیه,کلیه ی انسان, :: 18:50 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

کلیه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 
پرش به: ناوبری,
 
قلوه
گوسفند
 
برشی از کلیه
 
بافت پوششی در کلیه. بزرگنمایی : 4x
 
بافت پوششی در کلیه. بزرگنمایی : 10x
 
بافت پوششی در کلیه. بزرگنمایی : 40x


کُلیه یا قلوه (به
فارسی: گُرده)*[۱] یکی از اندامهای درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است.

بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهره‌ها و زیر دنده‌های تحتانی واقع شده اند. کلیه‌ها به رنگ قرمز متمایل به قهوه‌ای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا می‌باشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضاء بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیه‌ها هستند. در نتیجه کلیه‌ها یکی از مهم‌ترین اعضای بدن انسان هستند.

محتویات

 [نهفتن

وظایف کلیه‌ها [ویرایش]

مهم‌ترین وظیفه کلیه‌ها برداشت مواد زائد از خون و بازگرداندن خون تصفیه شده به بدن می‌باشد. هر دقیقه حدود یک لیتر خون (یک پنجم خونی که توسط قلب پمپ می‌شود) از طریق سرخرگ کلیوی وارد کلیه‌ها می‌شود. پس از اینکه خون تصفیه شد خون تصفیه شده از طریق سیاهرگ‌های کلیوی به بدن باز می‌گردد. داخل هر کلیه متجاوز از یک میلیون واحد بسیار ریز عملکردی بنام نفرون وجود دارد. هر نفرون از یک صافی بسیار کوچک بنام کلافه (گلومرول) که به یک لوله کوچک (توبول) متصل است تشکیل می‌شود. آب و مواد زائد توسط این صافی از خون جدا می‌شوند و بداخل لوله‌های کوچک (توبول‌ها) جریان پیدا می‌کنند. قسمت عمده این آب توسط لوله‌های کوچک باز جذب می‌شود و مواد زائد بصورت غلیظ وارد ادرار می‌شوند تا دفع گردند. ادرارهای جمع شده از لوله‌های کوچک وارد قسمت قیفی شکل بنام لگنچه کلیه شده و سپس از طریق لوله‌ای بنام میزنای وارد مثانه می‌شود. مثانه ادرار را تا زمانی که ادرار کنید نگهداری می‌کند. پس از مثانه ادرار از طریق لوله‌ای بنام میزراه از بدن خارج می‌شود. کلیه سالم بطور معمول یک تا ۲ لیتر ادرار در روز و بر اساس میزان مایعات دریافتی تولید می‌کند. کلیه سالم قابلیت افزایش فعالیت خود را دارد بطوریکه اگر یک کلیه از دست رود کلیه دیگر بزرگ شده و کار دو کلیه را انجام خواهد داد.

سه وظیفه اصلی کلیه‌ها [ویرایش]

1-کلیه‌ها آب بدن را تنظیم می‌کنند: برای اینکه بدن شما بدرستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهم‌ترین وظایف کلیه‌ها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت می‌باشد.

2-کلیه‌ها مواد زائد را برداشت می‌کنند: بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست می‌آیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیه‌ها بدرستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح می‌شوند همچنین کلیه‌ها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک می‌کنند مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند. اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئین‌ها مانند: گوشت را تجزیه می‌کند، تشکیل می‌شوند. کراتی نین یک محصول زائد ماهیچه است. اگر فعالیت کلیه‌ها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش می‌یابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف می‌کند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن بوجود می‌آیند، عمدتاً توسط کلیه‌ها از بدن خارج می‌شوند.

۳- کلیه‌ها هورمون می‌سازند: کلیه‌های سالم پیک (پیغام بر)‌های شیمیایی مهمی بنام هورمون‌ها را نیز می‌سازند. این هورمون‌ها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچه‌های قرمز و برداشت کلسیم از روده‌ها را تنظیم می‌کنند.

نشانه‌های بیماری کلیوی [ویرایش]

بیماری کلیوی معمولاً بی سر و صدا پیشرفت می‌کند و پیش از ایجاد هر گونه شکایت موجب تخریب قسمت عمده‌ای از فعالیت و عملکرد کلیه می‌گردد. بنابراین افراد در معرض خطر پیشرفت بیماری کلیوی باید بطور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که مبتلا به بیماری قند - دیابت - پرفشاری خون، بیماری عروقی و وابستگان نزدیک افراد مبتلا به بیماریهای ارثی کلیه می‌باشند.

گاهی اوقات افراد با بیماری شدید کلیوی نیز بدون علامت می‌باشند. این موضوع اهمیت آزمایش خون یا آزمایش ادرار را در بررسی مشکلات کلیوی روشن می‌کند. به هرحال شکایات و علائم زیر می‌توانند نشانگر بیماری کلیوی باشند که در صورت وجود، انجام آزمایشات و بررسی‌های بیشتر توصیه می‌شود. بعضی از علائمی که می‌تواند نشانگر بیماری کلیوی باشد عبارت‌اند از:

زمانی که کلیه‌ها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و به صورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه می‌توانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید. فشار خون خود را بطور منظم چک کنید. فشار خون بالا و کنترل نشده سرعت طبیعی هر گونه بیماری کلیوی را افزایش می‌دهد. اگر شما مبتلا به مرض قند می‌باشید، باید بیماری شما تحت کنترل درآید. تعداد زیادی از بیماران کلیوی مبتلایان به بیماری قند می‌باشند به ویژه و حتی الامکان از مصرف داروهایی که توسط پزشک تجویز نشده‌اند ماند مسکن‌ها خودداری کنید. پیش از مصرف هر دارو حتماً با پزشک خود مشورت نمائید. دیگر داروهای ویژه مانند سموم، آفت‌کش‌ها و مواد مخدر و ... نیز می‌توانند موجب آسیب کلیه شوند. پزشک شما مشکلات و عوارض ناشی از مصرف طولانی مدت و بدون مجوز این داروها را بیان می‌کند.

پانویس [ویرایش]

^ در لهجه همدانی گُردله، در گویش کرشی گُردک

منابع [ویرایش]

مقاله کلیه از دانشنامهٔ رشد

در ویکی‌انبار منابعی در رابطه با کلیه موجود است.


اکثر قسمت ها ی بدن نرم شل مرطوب اند.پس چه چیزی باعث می شود که شکل کنونی خود را داشته باشید؟پاسخ این سوال اسکلت است.اسکلت چارچوبی زنده از استخوان است که از اندام های بدنتان محافظت می کند وبه شما امکان هر نوع کاری را می دهد.بدون اسکلت  بدنتان مثل یک عروس دریایی به شکل توده ای از گوشت در می آمد.

 

تعداد استخوان ها

انسان بالغ بر ۲۰۶ استخوان دارد.بیش از نیمی از آن ها (۱۰۶ استخوان )در مچ دست ها دست ها پاها و مچ پا ها قرار دارند.

کوچک ترین و بزرگ ترین استخوان بدن

استخوان ها اندازه ی مختلفی دارند.استخوان ران بزرگ ترین استخوان بدن است.اندازه ی استخوان ران حدود یک چهارم قدتان است.کوچک ترین استخوان بدن رکابی نام دارد.این استخوان یکی از سه استخوان ریز داخل گوشتان است که ارتعاشات شان باعث می

 

شود بتوانید صدا ها را بشنوید.این استخوان ریز فقط سه میلی متر طول دارد.



ادامه مطلب ...


سلول انسانی

تازه کردن چاپ
علوم طبیعت > زیست شناسی
 
(cached)

مایع داخل سلولی(Intracellular Fluid Compartment)

حدود 28 لیتر از 42 لیتر مایع بدن درون 100 تریلیون سلول آن قرار دارد و به کل آن مایع داخل سلولی می گویند. لذا مایع داخل سلولی حدود 40 درصد از وزن بدن یک مرد متوسط را تشکیل می دهد. ترکیب اجزای مختلف درون هر سلول مخصوص همان سلول است اما غلظت این مواد در سلول های مختلف شبیه هم است.

مایع خارج سلولی(extracellular fluid compartment)

به مجموعه تمام مایعات بیرون از سلول ها ٬ مایع خارج سلولی می گویند. مجموع این مایعات حدود 20 درصد از وزن بدن را تشکیل می دهد. دو بخش عمده ی مایع خارج سلولی عبارتند از مایع میان بافتی که حدود سه چهارم مایع خارج سلولی را تشکیل می دهد و پلاسما که حدود یک چهارم مایع خارج سلولی را تشکیل می دهد. پلاسما همان قسمت غیر سلولی خون است که همواره از طریق منافذ غشای مویرگ ها با مایع میان بافتی در ارتباط می باشد. نفوذپذیری این منافذ تقریبا نسبت به تمام مواد محلول در مایع خارج سلولی به جز پروتئین ها زیاد است. بنابراین مایعات خارج سلولی پیوسته در حال اختلاط هستند به طوری که ترکیب پلاسما و مایعات میان بافتی تقریبا یکسان است جز پروتئین ها که غلظت آنها در پلاسما بیشتر است

 


دید کلی

چون سلول قادر است همه اعمال یک موجود زنده را بطور کامل انجام دهد، بنابراین به عنوان واحد حیات محسوب می‌گردد. ولی از آنجا که همه بافتها و ارگانهای بدن از اجتماع سلولها تشکیل شده ، بطور مرسوم سلول را واحد ساختمان بدن نامیده‌اند. ماده حیاتی تشکیل دهنده سلول را پروتوپلاسم (Protoplasm) می‌نامند که عمده قسمت آن غیر از هسته سلول ، سیتوپلاسم ، محتویات هسته (Karyoplasm) می‌باشد. پروتوپلاسم بوسیله غشایی از محیط اطراف جدا شده است که آن را غشای سلولی یا cell membrane می‌نامند. پروتوپلاسم از آب ، الکترولیتها ، املاح و ماکرومولکولهای آلی مانند پروتئینها ، پلی ساکاریدها ، لیپیدها و اسیدهای نوکلئیک تشکیل شده است که محیط و بستر مناسبی را برای فعالیتهای سلول فراهم می‌کند.

ارگانلها organelles ، ساختمانهای تخصص یافته‌ای هستند که اعمال مختلفی را هدایت می‌کنند و در داخل سیتوپلاسم پراکنده‌اند. در گذشته ، سیتوپلاسم منهای ارگانلها را محلولی بی‌شکل محسوب می‌نمودند و آنرا سیتوزول (مایع سلولی Sytosole) می‌نامیدند. استفاده از تکنیکهای پیشرفته بیانگر آن است که سیتوپلاسم سلول حاوی شبکه بسیار ظریف و پیچیده‌ای از الیاف باریک microtrabecular می‌باشد که همراه اجزای محلول آن در مجموع ماتریکس سلولی (cytomatrix) نامیده می‌شود. ساختمان و عملکرد ارگانلهای سلولی عبارتند از:



img/daneshnameh_up/5/53/t.7.gif

غشای سلولی

غشای سلولی ساختمانی است به ضخامت 7 تا 10 نانومتر که محدوده سلول را معین کرده و به عنوان سدی انتخابی ، مبادله مواد بین سلول و محیط اطرافش را کنترل می‌کند. بنابراین اولین نشانه آسیب سلولی ، متورم شدن سلول می‌باشد که در اثر از بین رفتن قدرت انتخابی غشا و هجوم مواد به داخل سلول بوجود می‌آید. غشای ساختمانی است لیپوپروتئینی یعنی بطور عمده از لیپیدها و پروتئینها تشکیل شده ، با وجود این ، مقدار کمی کربوهیدراتها نیز در ساختمان آن شرکت دارد.

ریبوزوم‌ها (Ribosomes)

ریبوزومها ذرات بسیار کوچک و متراکمی با ابعاد 15 تا 25 نانومترند که عمدتا از 7RNA و مقداری پروتئین ساخته شده‌اند. از نظر ساختمانی از دو زیرواحد کوچک و بزرگ تشکیل شده‌اند که هر دو زیرواحد در هستک ساخته شده‌اند و جهت شرکت و پروتئین سازی به سیتوپلاسم منتقل شده‌اند.



img/daneshnameh_up/7/7f/t.10.jpg

هسته سلول

هسته ساختمانی است گرد یا بیضوی به ابعاد 5 تا 10 میکرون که همه سلولهای بدن بجز گویچه‌های قرمز حاوی هسته می‌باشند. اغلب سلولها دارای یک هسته ، برخی دارای دو هسته (سلولهای کبدی) و معدودی دارای هسته‌های متعدد می‌باشند (سلولهای عضله مخطط). شکل و موقعیت هسته در هر سلول بستگی به شکل سلول دارد. هسته همه فعالیتهای حیاتی سلول از قبیل سنتز پروتئین ، تقسیم ، تمایز و رشد سلولی را کنترل می‌کند. هسته از نظر ساختمانی از سه قسمت غشای هسته ، کروماتین و هستک تشکیل شده است.

شبکه آندوپلاسمی

شبکه آندوپلاسمی با میکروسکوپ الکترونی به صورت وزیکولهای پهن یا لوله‌های پهن و دراز منشعب و مرتبط با هم شاهده می‌گردند. این لوله‌ها و وزیکولها شبکه بهم پیوسته و وسیعی را در داخل سیتوپلاسم بوجود می‌آورند که به دو صورت صاف (SER) و دانه‌دار (RER) دیده می‌شود. شبکه آندوپلاسمی صاف فاقد ریبوزوم در سطح خود می‌باشد و با داشتن آنزیمهای خاص وظایفی از جمله متابولیسم لیپیدها ، خنثی‌سازی سموم و ذخیره کلسیم را بر عهده دارد. شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار ، دارای ریبوزوم در سطح خود می‌باشد. بنابراین در پروتئین سازی دخالت دارد.

دستگاه گلژی

دستگاه گلژی ، از کیسه‌ها و واکوئلهای پهن محدبی تشکیل شده که بطور موازی روی هم چیده شده‌اند. منحنی بودن کیسه‌های تشکیل دهنده دستگاه گلژی باعث می‌شود که این ارگانل از نظر شکل ظاهری دارای یک سطح محدب (cis) و یک سطح مقعر (Trans) باشد. گلژی معمولا در بالای هسته قرار دارد، ولی جایگاه آن در سلولهای مختلف ممکن است متفاوت باشد. وظیفه گلژی شرکت در پروتئین سازی با همکاری شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار می‌باشد. پروتئینهای ساخته شده در شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار ، توسط وزیکولهای حامل به دستگاه گلژی منتقل می‌گردند. چون وزیکولهای حامل به سطح محدب گلژی اتصال می‌یابند، سطح محدب گلژی را سطح سازنده نیز می‌نامند. در پروتئینهای منتقل شده به دستگاه گلژی ، تغییرات زیر به عمل می‌آید:


  • بریده شدن قطعات اضافی از مولکولهای اولیه
  • افزوده شدن مواد قندی
  • افزوده شدن سولفات
  • افزوده شدن فسفات
  • تغلیظ و بسته‌بندی

این تغییرات ضمن عبور از کیسه‌های متعدد گلژی انجام می‌گیرد و عقیده بر این است که کیسه‌های گلژی از نظر محتویات آنزیمی متفاوت‌اند. پروتئینها پس از بدست آوردن فرم نهایی خود به صورت گرانولهای محصور شده در غشا از سطح مقعر گلژی خارج می‌شوند. به همین دلیل سطح مقعر گلژی را سطح ترشحی نیز می‌نامند.

لیزوزومها

لیزوزومها با میکروسکوپ الکترونی به صورت گرانولهای متراکمی مشاهده می‌شوند که 0.5 تا 0.05 میکرون قطر دارند و بوسیله غشا محصور شده‌اند. لیزوزومها حاوی تقریبا 50 نوع آنزیم می‌باشند که همه آنها در PH اسیدی فعالند. بنابراین لیزوزوم دستگاه گوارش سلول محسوب می‌شود و قادر به هضم مواد خارجی وارده به سلول و ارگانلهای فرسوده شده می‌باشند.



img/daneshnameh_up/2/24/t.9.jpg

میتوکندری

میتوکندری ارگانلی است گرد یا میله‌ای که ابعاد آن 0.5 تا 1 میکرون می‌باشد. به عنوان مرکز مولد انرژی سلول می‌باشد که قادرند انرژی شیمیایی نهفته در مواد آلی مختلف را به انرژی قابل استفاده سلول یعنی آدنوزین تری فسفات (ATP) تبدیل نمایند. بنابراین هرچه مصرف انرژی سلول بیشتر باشد، اندازه میتوکندری‌ها بزرگتر و تعداد آنها بیشتر خواهد بود و برعکس. حتی در درون سلول میتوکندریها در بخشی از سلول قرار می‌گیرند که نیاز به انرژی جهت انجام فعالیت بیشتر باشد.

میتوکندری بوسیله دو غشای بیرون و درونی محصور شده که غشای بیرونی صاف ولی غشای درونی دارای چینهای تیغه مانندی است که "کریستا" (crista) نامیده می‌شود و فضای بین دو غشا را "فضای بین غشایی" و فضای محدود شده بوسیله غشای درونی را "ماتریکس میتوکندری" می‌نامند که محتوی پروتئین ،
DNA ، گرانولهای ریز و متراکمی مملو از کلسیم ، منزیم ، فسفات و ساختمانهای ریبوزوم مانند می‌باشد.

پراکسی‌زوم

پراکسی‌زومها در گذشته میکروبادی Microbody نیز خوانده می‌شدند. ارگانلهایی هستند شبیه لیزوزومها که حاوی آنزیمهای هیدروکسی اسید اکسیداز ، O - آمینو اکسیداز و کاتالاز می‌باشند که دو آنزیم اولی در تولید پراکسید هیدروژن H202 دخیلند و آنزیم کاتالاز سبب تجزیه آن به آب و اکسیژن می‌شود.

با توجه به فراوانی آنزیم کاتالاز در پراکسی‌زومها ، عقیده بر این است که سلولها را از اثرات سمی H2O2 حفظ می‌کنند که در سلولهای کبدی و کلیوی به تعداد فراوان یافت می‌شوند. منشا این ارگانل به عقیده بعضی ، شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار و به عقیده برخی دیگر شبکه آندوپلاسمی صاف می‌باشد.

سانتریولها

سانتریولها به صورت دو ساختمان میله‌ای کوتاه و عمود بر هم در مجاورت هسته سلول قرار دارند و با سیتوپلاسم اطراف خود "سانتروزوم" نامیده می‌شود که قبل از تقسیم سلول همانندسازی می‌کنند و به قطبین سلول مهاجرت کرده و در دو سر دوکهای تقسیم قرار می‌گیرند. هر سانتریول ، استوانه‌ای است به قطر 0.2 میکرون و به طول 0.5 میکرون که دیواره آن از 9 سری میکروتوبول سه‌تایی تشکیل شده است. سانترویولها برای تشکیل مژه و تاژک ضروری‌اند. ارگانلهایی که تاکنون مورد بحث قرار گرفتند، همگی به‌وسیله غشا محصور شده‌اند، ولی ارگانلهایی نیز وجود دارند که فاقد غشا هستند و شامل میکروتوبولها و میکروفیلامنتها می‌باشند.

اجزای غیر زنده سلولی

اجزای غیرزنده سلولی ، بطور عمده شامل مواد غذایی ذخیره ‌شده ، شامل پروتئینها ، چربیها ، گلیکوژن و پیگمانها مثل ملانین و مواد زاید انباشته شده در داخل سلول می‌باشند.

مباحث مرتبط با عنوان



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی پزشکی و آدرس gooddocktor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.